باد آمد و بوی عنبر آورد
سلام به مولیزی های عزیز، با يكي از غزليات معروف سعدي شیرازی به نام باد آمد و بوی عنبر آورد درخدمت شما عزیزان هستیم. در ادامه متن کامل غزل به همراه معنی برای شما همراهان همیشگی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان واقع شود. از اینکه با نظرات سازنده خود ما را در بهبود و پیشرفت سایت مولیزی یاری می کنید سپاسگزاریم.
باد آمد و بوی عنبر آورد بادام شکوفه بر سر آورد
باد آمد و بوی عنبر آورد
بادام شکوفه بر سر آورد
شاخ گل از اضطراب بلبل
با آن همه خار سر درآورد
تا پای مبارکش ببوسم
قاصد که پیام دلبر آورد
ما نامه بدو سپرده بودیم
او نافه مشک اذفر آورد
هرگز نشنیدهام که بادی
بوی گلی از تو خوشتر آورد
کس مثل تو خوبروی فرزند
نشنید که هیچ مادر آورد
بیچاره کسی که در فراقت
روزی به نماز دیگر آورد
سعدی دل روشنت صدف وار
هر قطره که خورد گوهر آورد
شیرینی دختران طبعت
شور از متمیزان برآورد
شاید که کند به زنده در گور
در عهد تو هر که دختر آورد
معنی شعر باد آمد و بوی عنبر آورد
1- باد وزید و با خود بوی خوش عنبر را آورد. درخت بادام بر سر شاخه هایش شکوفه رویانید.
2- از شدت بیتابی بلبل، با وجود آن همه خار، شاخه گل سر باز کرد.
3- تا پای مبارک پیام آور را ببوسم که پیغام دلبر را آورد.
4- ما برای او نامه فرستاده بودیم، او نافه مشک پربو را برای ما آورد.
5- هرگز به گوشم نخورده است که بادی، بوی گلی که از تو خوشتر باشد، آورده باشد.
6- هیچکس نشنیده است که مادری فرزندی به زیبایی تو به دنیا آورده باشد.
7- بدبخت کسی است که در دوری تو، روزیاش را با نماز بردن به کس دیگری بدست آورد.
8- سعدی! دل پاک تو، همانند صدف، به ازای هر قطرهای که فروبرد، مرواریدی پدید آورد.
9- شیرینی دختران طبع تو (شعرهایت) شور و ولولهای در میان مردمی که درک دارند به پا کرد.
10- جا دارد که هر کسی که در زمان تو دختری به دنیا بیاورد، آن دختر را زنده به گور کند.
سعدی
ابومحمّد مُشرفالدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی بهطور مطلق، استاد دادهاند.
او در نظامیهٔ بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب میآمد – تحصیل و پس از آن بهعنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شدهاست که به سعدیه معروف است.
بیشتر عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و همزمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومتهای وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس، به واسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد، ششمین و معروفترین اتابکان سَلغُری شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند.
همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوجگیری تصوف در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدیپژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزههای مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. در مقابل، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده میشود.
سعدی بیش از آن که تابع اخلاق بهصورت مطلق و فلسفی آن باشد، مصلحتاندیش است و ازینرو اصولاً نمیتواند طرفدار ثابت و بیچونوچرای قاعدهای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کردهاست. برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را غیراخلاقی، بیارزش، متناقض و ناهماهنگ قلمداد کردهاند.
منبع: ویکیپدیا