به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

وقت بخیر بازدیدکننده گان و دوستداران سایت مولیزی.لطفا درادامه با ما همراه باشید تا این غزل زیبا را از سعدی شیرازی را به شما عزیزان تقدیم کنم.

ممنون که سایت ما را انتخاب کردید.

شعر به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

غزل شماره 405,دیوان اشعار

نام شعر: هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

غزل:

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

*********

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

*********

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

*********

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

*********

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

*********

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار تو دوشم

*********

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

*********

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت

که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

*********

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

*********

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

*********

معنی شعر به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

بیت1:

بیشتر بخوان بیشتر بدان  دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

هزار بار تلاش کردم تا راز عشق خود را مخفی کنم؛ (من در مخفی نگهداشتن این راز موفق نبودم چرا که) قادر نبودم که روی آتش باشم ولی به جوش نیایم.

بیت2:

از ابتدا مواظب بودم که دلداده هیچ کس نشوم. اما با دیدن چهره تو، نه طاقت صبر کردن برایم باقی ماند و نه عقل و هوشی که از دلم مواظبت کنم.

بیت3:

داستانی را از زبان تو با گوش جان شنیدم. از آن زمان به بعد، دیگر نصیحت مردم برای من داستانی بیش نیست.

بیت4:

مگر اینکه تو چهره‌ات را پنهان کنی و آشوب را فرونشانی چرا که من نه قصد و نه طاقت آن را ندارم که چشمم را بروی تو ببندم

بیت5:

بهتر است من که دلم را از کف داده‌ام، به محفل سماع نیایم؛ چرا که اگر با پای خودم هم وارد مجلس شوم، در پایان، برای بیرون رفتن از مجلس، باید مرا روی دوششان بگذارند و ببرند (از فرط بی‌هوشی، دیگر نمی‌توانم با پاهای خودم از مجلس خارج شوم)

بیت6:

امروز بیا با من آشتی کن و امشب در کنار من باش که دیشب در انتظار تو، چشمانم به خواب نرفته‌اند.

بیت7:

من را به هیچ فروختی و من هنوز در این فکرم که مویی از وجود تو را با دنیایی عوض نکنم (در ازای گرفتن یک دنیا هم یک مو از تو را نمی‌فروشم)

بیت8:

قصه زخم خوردن خود را به کسی می‌گویم که خودش زخم خورده باشد؛ چرا که اگر برای کسی که تنش سالم است آه و ناله سرکنم، او مرا سرزنش خواهد کرد.

بیت9:

بیشتر بخوان بیشتر بدان  اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست

به من نگو که «ای سعدی! راه و شیوه عاشقی را کنار بگذار» وقتی که من نصیحت شنو نیستم، چه سودی دارد که حرفی بزنی؟

بیت10:

راه بیراه و بیابان را پیمودن بهتر از این است که عاطل و باطل یک جا بنشینم؛ حتی اگر به مقصود خود هم نرسم، دست کم به اندازه توانم کوشش خواهم کرد.

 

به راه بادیه رفتن به ازنشستن باطل شجریان

برای تماشای آنلاین این آهنگ اینجا کلیک کنید.

برای دانلود این آهنگ اینجا کلیک کنید.

 

امیدوارم از مطالب ارائه شده راضی بوده باشید.

با تشکر مولیزی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *