رندان تشنه لب را

رندان تشنه لب را

رندان تشنه لب را

سلام و درود به مولیزی های عزیز، با شعر رندان تشنه لب را  ازغزلیات زیبای حافظ شیرازی  با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه غزل، معنی و تعبیرغزل درفال برای شما همراهان همیشگی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما مولیزی های عزیز واقع شود.

حافظ

غزل شماره 94 دیوان حافظ شیرازی – رندان تشنه لب را

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت
ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

معانی ابیات غزل – رندان تشنه لب را

بیت اول

از آن یارِ دلنوازم هم متشکرم و هم شکایت دارم، شاکرم از بابتِ دلنوازیش، اما شکایتم به جهت اینست که قدر هیچ یک از خدماتم را نمی‌داند.
پس اگر نکته‌‎سنج عشق هستی پس این حکایت را خوب گوش کن که شکر و شکایت متضادند و جمعشان در یک جا مخالف بنظر می‌رسد.
“دلنواز = نوازش دهنده دل، تعبیر از رعایت خاطر است.”

✦✦✦✦✦✦✦

بیشتر بخوان بیشتر بدان  پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد

بیت دوم

هر خدمتی که به جانان کردم بدون مزد و منت بود یعنی قدرش را ندانست و در برابر آن چیزی به من نداد، خدا کند که هیچ‌کس مخدومِ بی عنایت نداشته باشد یعنی مخدومی را که مقادیر عشق را نمی‌داند، هیچ‌کس نداشته باشد.
“مزد = اجرت / مخدوم = کسی که به او خدمت کنند / عنایت = ارادت”

✦✦✦✦✦✦✦

بیت سوم

به رندان لب‌تشنه کسی یک جرعه آب و یا یک قدح باده نمی‌دهد. مثل اینکه، ولی‌شناسان از این مملکت رفته‌اند. یعنی کسانی که برای دوستان و بزرگان ارزش قائل بودند و مقادیرِ مردم را می‌دانستند در این مملکت (شیراز) نمانده‌اند و بی سر و صدا رفته‌اند.

✦✦✦✦✦✦✦

بیت چهارم

ای دل به زلفِ مثل کمندِ جانان مپیچ یعنی علاقمند نباش، زیرا خیلی سر‌های بریده در آن زلف می‌بینی که بدون داشتن گناه و جنایت به آن روزگار گرفتار شده‌اند یعنی هر علاقمندی به آن باید از جان و سر بگذرد.

✦✦✦✦✦✦✦

بیت پنجم

چشمت به یاری غمزه، خونِ ما را خورد، آیا روا می‌داری؟‌ ای جانان، حمایت از قاتل جایز نیست. یعنی چشمت با تیر‌های غمزه خونم را ریخت و تو هم این کار را می‌پسندی.‌ ای جان، شایسته نیست که از چشمِ عاشق‌کُش خودت حمایت نمایی.

✦✦✦✦✦✦✦

بیت ششم

در این شبِ تاریکِ هجران، راهِ وصال ناپدید گشت، ای جانانی که ستاره راهنما هستی، از گوشه‌ای بیرون بیا تا که راهِ مقصود پدیدار گردد و وصال میسر شود.
“هدایت = دلالت و رهنمایی به راهی که منتهی به مطلوب می‌گردد.
شب سیاه = کنایه از شب تاریک هجران
مقصود = مراد وصال است
کوکب هدایت = ستاره راهنما، کاروانیان قدیم راه خود را با استفاده از نوع خاصی از ستارگان آسمان می‌یافتند.”

✦✦✦✦✦✦✦

بیشتر بخوان بیشتر بدان  مرا عهدیست با جانان

بیت هفتم

به هر جانب از وادی فراق یا وادی عشق که رفتم، چیزی غیر از وحشتم زیاد نشد. یعنی وحشتم زیاد شد. امان از این بیابان و از این راهِ بی نهایت. یعنی بیابان هجران و یا عشق را هرقدر گشتم چیزی جز وحشت بدست نیاوردم.

✦✦✦✦✦✦✦

بیت هشتم‌

ای آفتاب زیبایان، درونم یعنی دل و جگرم از حرارتِ عشق تو می‌جوشد؛ ساعتی حمایتم کن و در سایه عنایت و مهربانی‌ات پناهم بده.

✦✦✦✦✦✦✦

بیت نهم

برای نهایت راهِ عشق نمی‌توان حدی قائل شد. یعنی برای راه عشق نمی‌توان نهایتی تعیین کرد. زیرا وادی اول آن بیش از صد هزار منزل است. برای راهِ عشق چطور می‌توان نهایتی قائل شد در حالی‌که وادی اول آن بیش از صد هزار منزل است. پس تا آخرش چه می‌شود؟

✦✦✦✦✦✦✦

بیت دهم

اگر چه آبرویم را بردی یعنی عرضم را ضایع نمودی، اما با وجودِ این از درت رو گردان نمی‌شوم یعنی آستان سعادتت را ترک نمی‌کنم. زیرا جور و جفای دوست خیلی بهتر از رعایت دشمن است.

✦✦✦✦✦✦✦

بیت یازدهم

اگر تو هم مثلِ حافظ قرآن را در چهارده روایت مختلف از حفظ بخوانی باز هم برای دریافت پاداش کافی نیست بلکه فقط عشق است که به فریادت می‌رسد. وصول الی الله با عشق است نه با از حفظ خواندن قرآن.
اگرچه مانند حافظ قرآن را با چهارده روایت قاریان معروف از حفظ تلاوت کنی، باز هم عشق به حق، برای وصول به کمال و برای رسیدن به نهایت سیر و سلوک باید فریاد رس و مددکارِ تو شود.

تعبیر غزل حافظ در فال

شکایت کردن از کاری که برای خدا و در راه رضای او انجام داده اید، نفس عمل تان را ضایع خواهد کرد. دل به او بسپارید که اجر کار صواب شما را خواهد داد.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  من همان دم که وضو ساختم

برای دستیابی به مقصود باید صداقت پیشه کنید و ایمان داشته باشید. فرد دانایی درس های خوبی به شما خواهد داد و مسیرتان را روشن می کند اما برای رسیدن به سرمنزل مقصود راه زیادی را باید طی کنید.

ناامید نباشید و ترس به دل خود راه ندهید. دست از گناه بردارید که عاقبت خوشی ندارد.

دیوان حافظ

دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر می‌گیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشته‌است، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.

محتوا

دیوان حافظ کتابی است مشتمل بر همه اشعار باقی‌مانده از حافظ. بیشترِ این شعرها به زبان فارسی است، اما اشعار ملمع (به زبان فارسی و عربی) و یک غزل تمام عربی هم در آن به چشم می‌خورد.

منبع: ویکیپدیا

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *