سینه مالامال درد است

سینه مالامال درد است

سینه مالامال درد است

سلام بر دوستان و همراهان سایت مولیزی.ممنون ما را برگزیدید.در این پست قصد دارم که یک غزل دیگر از حافظ شیرازی بنام سینه مالامال درد است را به شما عزیزان تقدیم کنم.

سپاس از نگاه گرمتان.

شعر سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

غزل شماره 470

این غزل حضرت حافظ احتمالا قبل از قتل عام سمرقند توسط تیمور سروده شده و در آن موقع هنوز حافظ نسبت به تیمور چندان بدبین نبوده است. حافظ می‌گوید قلبم پر از غصه است، دریغ که مرهمی برای آن نیست. دل از تنهایی به جان رسیده است؛ بخاطر خدا مونس جانی بیاید. روزگار به کسی روی آسایش نمی‌دهد، ای ساقی جام شرابم بده تا کمی بیاسایم.

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را, همدمی

***************

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو

ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

***************

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت

صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

***************

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل

شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی

***************

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

***************

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

***************

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

***************

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

***************

منبع: ویکی نبشته

معنی و تفسیر شعر سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

بیت1- سینه ام مالامال (لبریز) درد و غم است و افسوس که مرهمی می طلبد، دلم از تنهایی به جان رسید، بخاطر خدا، همدمی می خواهد.

بیت2- چه کسی از گردون شتاب‌زده و آسمان تندرو امید و انتظار آسایش دارد؟‌ ای ساقی، جام شراب بیاور تا نوشیده و لحظه‌ای از دست غم رهایی یابم.

بیت3- به هوشیاری گفتم: احوال مرا ببین، خندید و گفت: روزگار سختی است، کاری بس شگفت و جهانی بس پریشان است.

بیت4- در چاه شکیبایی برای وصال آن چشم و چراغ زیبارویان سوختم و رنج کشیدم، اما گویا خسرو خوبان از حال ما فارغ و آسوده است، رستم نجات بخشی کجاست؟

بیت5- صاحبان ناز و نعمت را در محله خرابات راهی و جایی نیست، رونده‌ای باید در این کوی و برزن قدم نهد که ماجراجو و هستی‌سوز باشد نه ناآزموده و بی‌درد.

بیت6- کامجویان و نازکنندگان در کوی وارستگی راه نخواهند یافت، در این راه سالکی هستی سوز باید بود نه بی درد کم تجربهای.

بیت7- انسان کامل در این عالم خاکی بدست نمی آید، باید جهانی دیگر ساخت و از نو آدمی دیگر.

بیت8- برخیز تا دل به زیباروی سمرقندی بسپاریم زیرا که از نسیم کویش، بوی خوش جوی مولیان می آید.

بیت9- در برابر بی نیازی عشق، گریه حافظ چه ارزشی دارد، زیرا که در دریای عشق، هفت دریا به مثابه شبنمی است.

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی تفسیر فال

احساس غم و اندوه می‌کنی و هیچ همراز و همدلی برای خودت سراغ نداری. مگذار ناامیدی در وجودت رخنه کند. تحمل رنج و زحمت، عاقبت انسان را به هدف می‌رساند. به تنهایی نمی‌توانی با مشکلات دست و پنجه نرم کنی؛ وقایع پیش‌آمده و راز خود را با دوستان مشفق در میان بگذار و از آنان چاره‌جویی کن. مشکلات فقط مختص تو نیست، این دنیا پرآشوب است و زندگی برای همه سخت شده است. تو صبور و مقاوم باش و از رویارویی با مشکلات شانه خالی مکن تا بتوانی از سختی‌ها عبور کنی. به خدا توکل نما که گفته‌اند پایان شب سیه، سپید است. در عشق راحت‌طلبی را کنار بگذار و به دل خطرات بزن که رسیدن به عشق با رنج و سختی همراه است.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  آب زنید راه را هین که نگار میرسد

 

سپاس از این که وقت گران بهایتان را به ما اختصاص دادید.

با تشکر مولیزی.

مطالب پیشنهادی:

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *