غیر زلفت کیست تا فهمد زبان شانه ام
غیر زلفت کیست تا فهمد زبان شانه ام
وقت بخیر همراهان گرامی سایت مولیزی.متشکرم که سایت ما را انتخاب کردید.دراین پست قصد دارم که این شعر زیبا را از شاعر معاصر بیدل دهلوی را تقدیم شما عزیزان کنم.
سپاس از این که تا آخر پست همراه ما خواهید بود.
مصرع غیر زلفت کیست تا فهمد زبان شانه ام
این شعر در دیوان غزلیات بیدل دهلوی,بخش هشتم شماره 81 واقع شده است.
شعر:
تانگه بر خویش جنبد رنگ گردانده است حسن
نیست بیرون وحشت شمع از پر پروانه ام
***
شوخی نظمم صلای الفت آفاق داشت
عالمی شد آشنا از معنی بیگانه ام
***
گردبادم غافل از کیفیت حالم مباش
یادی از ساغرکشان مشرب دیوانه ام
***
کلفت دل هیچ جا آغوش الفت وا نکرد
از دو عالم برد بیرون تنگی اینخانه ام
***
بر دماغم نشه مینای خودداری مبند
میدمد لغزش چو اشک از شیوه مستانه ام
***
قامتی خم کرده ام از ضعف آهی میکشم
یعنی از حسرت متاعی با کمان همخانه ام
***
آنقیامت مزرعم (بیدل) که چون ریگ روان
صد بیابان میدود از ریشه آنسو دانه ام
***
بیدل:
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بن عبدالخالق ارلاس، (۱۰۵۴-۱۱۳۳)؛متخلص به بیدل، و نیز مشهور با نام بیدل دهلوی، شاعر پارسیسرای سبک هندی در اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است.
سال تولد او از «انتخاب» و «فیض قدس» در میآید. او شاعر پارسیگوی است که از ترکان جغتایی برلاس یا ارلاس بدخشان افغانستان بود؛ وی بیشتر عمر خود را در شاه جهانآباد دهلی زندگی کرد و آثار منظوم و منثور خود را ایجاد کرد.
منبع: ویکی پدیا
سپاس که تا آخر پست همراه ما بودید.
با تشکر مولیزی.