لعل سیراب به خون تشنه

لعل سیراب به خون تشنه

لعل سیراب به خون تشنه

لعل سیراب به خون تشنه

با سلام و درود فراوان به بازدیدکنندگان عزیز سایت محبوب مولیزی در این پست با شعر زیبا لعل سیراب به خون تشنه… همراه هستیم در ادامه  معنی کامل ابیات ،تفسیر،تعبیر و پخش فایل صوتی آن از استاد علی موسوی گرمارودی را به شما عزیزان تقدیم میکنم

امیدوارم مطالب مورد رضایت شما قرار بگیرد…

شعر لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

حافظ » غزلیات »غزل شماره 51

متن شعر :

1-لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

وز پی دیدن او دادن جان کار من است

✦✦✦✦✦✦✦✦

2-شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز

هر که دل بردن او دید و در انکار من است

✦✦✦✦✦✦✦✦

3-ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو

شاهراهیست که منزلگه دلدار من است

✦✦✦✦✦✦✦✦

4-بنده طالع خویشم که در این قحط وفا

عشق آن لولی سرمست خریدار من است

✦✦✦✦✦✦✦✦

5-طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش

فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است

✦✦✦✦✦✦✦✦

6-باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران

کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است

✦✦✦✦✦✦✦✦

7-شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود

نرگس او که طبیب دل بیمار من است

✦✦✦✦✦✦✦✦

8-آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت

یار شیرین سخن نادره گفتار من است

✦✦✦✦✦✦✦✦

معنی شعر لعل سیراب به خون تشنه لب یارمن است

١- من برای دیدن معشوق خود و لبان زیبایش -که تشنه ی ریختن خون عاشقان است -حاضرم جانم را فدا کنم.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  به تیغم گر کشد دستش نگیرم

۲- هر کس که دل بردن یار از من را دید و مرا منع کرد از چشم سیاه یار و مژگان بلندش، باید شرمسار باشد.

۳- اای ساربان رخت و اثواب مرا از دروازه شهر بیرون مبر، زیرا سر کوی آن جانان شاه راهی است که هم آنجا سر منزل دلدار من است. یعنی مسیر و گردشگاهش است. زیرا آن محله و آن سر کوی، مجمع دلبران است. پس در اینصورت آنجا را ترک می‌کنی کجا می‌روی.

۴- من غلام بخت و اقبال بلند خود هستم زیرا که در این زمانه قحط وفا به عهد، عشق آن زیباروی سرمست، خریدار شده است.

۵- صندوقچه عطر گل و زلف عبيرافشان یار، بخشش شمه ای کوچک از بوی خوش یار عطر فروش من است.

۶- ای معشوق! مرا همچو نسیم از درگاه خود مران، زیرا اشک گلگون من سبب طراوت و جلوه ی عشق توست.

۷- چشمان مست او که درمانگر دل بیمار من است، علاجم را شربت قند و گلاب از لب یار دانست.

۸- هر آنکسی که نکته های نغز را به حافظ آموخت تا در غزل به کار برد، یار شیرین سخن و سخنان نغز گوینده ی من است.

تفسیر شعر لعل سیراب به خو ن تشنه لب یارمن است

غزل شماره ۵۱ حافظ یکی از غزل‌های عاشقانه ایام جوانی، یعنی قبل از سی سالگی اوست، ایامی که حافظ از خواجوی کرمانی در شعر و شاعری نکته‌ها می‌آموخت و گاه از سبک شعری او تأثیر می‌پذیرفت. در این غزل که سراسر توصیف زیبایی و ملاحت دلدار است، حافظ به وفاداری خود اشاره دارد و اینکه یار شیرین سخن به او شیوه غزل گفتن را آموخته است.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  خوش است خلوت اگر یار یار من

تعبیر شعر لعل سیراب به خون تشنه لب یارمن است

نگران و هراسان نباش. به تلاش خودت ادامه بده و با اراده به سمت اهدافت حرکت کن تا پیروزی را در آغوش بگیری. دوستان صمیمی و قدیمی خود را هیچگاه فراموش مکن.

به درگاه خداوند متعال دعا کنید و یاری بطلبید. به زودی رحمت و لطف ایزد منان شامل حال شما گشته و روزگارتان بهاری می شود.

ازدواج موفقی خواهید داشت و همای خوشبختی روی شانه تان خواهد نشست.

غزل شماره ۵۱ با صدایعلی موسوی گرمارودی

پخش زنده آهنگ :

 

برای دانلود آهنگ به اینجا کلیک کنید

با تشکر از اینکه ما را تا آخر پست همراهی کردید/مولیزی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *