مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید
سلام و درود به مولیزی های عزیز، با شعر مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید ازغزلیات زیبای حافظ شیرازی با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل غزل و معانی ابیات غزل برای شما همراهان همیشگی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما مولیزی های عزیز واقع شود.
“حافظ شیرازی” شاعر ایرانی بزرگ و از سخنوران نامی جهان است. اکثر اشعار “حافظ” در قالب غزل می باشد و به “غزلیات حافظ” معروف است. شعر زیر یکی از غزلیات حافظ می باشد، با مولیزی همراه باشید…
مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید – غزل ۲۲۹ دیوان حافظ
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی آنجا به امید قبسی میآید
هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست
هرکس آنجا به طریق هوسی میآید
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی میآید
جرعهای ده که به میخانهٔ ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی میآید
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش که هنوزش نفسی میآید
خبر بلبل این باغ بپرسید که من
نالهای میشنوم کز قفسی میآید
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی میآید
معانی ابیات غزل مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید
مسیحا نفسی:کسی که نفس او به مانند نفس مسیحا روح بخش است .
اَنفاس :نَفَس ها.
کسی:انسانی، شخصیّتی خارق العاده و نجات دهنده یی.
هجر: دوری.
وادی ایمن:صحرای اَیمن ، صحرای جانب راست کوه طوردر صحرای سینا .
قَبَسی :پاره آتشی ، شعله آتش .
بانگ جرس:صدای زنگ شترکاروان .
گوبران خوش : بگو خوب بران ، بگو در راندن شتاب کن .
خبر بلبل این باغ بپرسید:از بلبل این باغ احوال پرسیده سراغ اورا بگیرید.
جُرعه:یک آشام نوشیدن به یکبار، آن مقدار مایعی که یکبار و در یکدم نوشیده شود.
ارباب کرم: مَردُم کریم و سخاوتمند.
مُلتَمَس: جوینده چیزی ، درخواست کننده ، کسی که طلب می کند.
مُلتَمَسی: درخواستی، استدعایی ، مستدعیاتی.
شاهبازی:مانند شاه باز
معنی ابیات غزل مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید
(۱) ای دل تو را خوش خبری بدهم که کسی که دم عیسی دارد و نَفَسهای دلپذیرش نشان از شخصیت والایی می دهد، خواهد ، آمد.
(۲) از غم فراق اندوه و دوری ناله و فریاد مکن زیرا دیشب فالی گرفته ام و از آمدن فریاد رسی خبر می دهد.
(۳) تنها من از آتش صحرای ایمن خوشحال نیستم که حضرت موسی (ع) هم به امید گُل آتشی به اینجا می آید.
(۴) هیچ کس نیست که در کوی تو کار ی و حاجتی نداشته باشد. هر کس را که ببینی در اثر جاذبه هوسی به اینجا کشیده می شود.
(۵) هیچ کس پی به جا و منزل معشوق نبرده و ندانست که او کجاست . همینقدر معلوم است که صدای زنگ شتر کاروانی به گوش می رسد .
(۶) اگر دوست ، قصد وانگیزه احوالپرسی از دوست بیماریش را داردبه او بگو در راندن به سوی او شتاب کن که هنوز از دوست نفسی باقی است.
(۷) از بلبل این باغ سراغ بگیرید و احوالش را جویا شوید که من صدای ناله یی که از قفسی می آید به گوشم می خورد.
(۸) یک دهان شراب ببخشای که هر رفیق باده پیمایی برای حاجت ودرخواستی به در میخانه مردم سخاوتمند رو می کند.
(۹) دوستان ، یار قصد شکار دل حافظ کرده است و. شاهبازی به شکار مگسی می آید.
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید تعبیر
متاسفانه برای تعبیر این غزل در فال حافظ اطلاعات موثقی یافت نشد.
دیوان حافظ
دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر میگیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشتهاست، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.
محتوا
دیوان حافظ کتابی است مشتمل بر همه اشعار باقیمانده از حافظ. بیشترِ این شعرها به زبان فارسی است، اما اشعار ملمع (به زبان فارسی و عربی) و یک غزل تمام عربی هم در آن به چشم میخورد. مهمترین بخش این دیوان، غزلیات است. شعرهایی در دیگر قالبهای شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی هم در این دیوان هست. هیچ نشانهای مبنی بر نابودی بخش عمدهای از اشعار حافظ در دست نیست و علاوه بر این، حافظ در زمان حیاتش شهرت زیادی داشتهاست. بنابراین زیاد نبودنِ تعداد شعرهای موجود در دیوان نشان میدهد که او شاعر پرکاری نبودهاست.
غزلیات
شمار همهٔ غزلهایی که بهطور کلی مورد پذیرش واقع شدهاند، کمتر از ۵۰۰ غزل هستند: ۴۹۵ غزل در ویرایش قزوینی و غنی، ۴۸۶ غزل در ویرایش دوم خانلری و ۴۸۴ غزل در ویرایش سایه.
رباعیات
اصالت رباعیات حافظ مورد تردید جدی است و ازاینرو همهٔ رباعیات از ویرایش سایه زدوده شدهاست. پرویز ناتل خانلری رباعیات حافظ مینویسد: «هیچیک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزلسرا نمیافزاید.»
منبع: ویکیپدیا