نگار من که به مکتب نرفت

نگار من که به مکتب نرفت

نگار من که به مکتب نرفت

نگار من که به مکتب نرفت

با سلام و وقت بخیر خدمت شما همراهان گرامی سایت مولیزی.در ادامه با ما همراه باشید تا به شما همراهان یک غزل دیگر از حضرت حافظ وهرآنچه مورد نیاز شما عزیزان است را تقدیم کنم.

با تشکر از نگاه گرم شما.

شعر نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

غزل شماره: 167

نام شعر: ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

از این غزل حضرت حافظ دو برداشت می شود. یکی در وصف پیامبر اسلام و بعثتش به پیامبری است و دیگری در تعریف از شاه شجاع، چراکه از حکومت امیر مبارزالدین کلاً زده شده و بسیار به اوضاع و احوال بدبین بوده است. به هرجهت ممدوح را ستاره‌ای می‌داند که درخشیدن آغاز کرده و همچون ماه رفیق و مونس دل رمیده او شده است.

غزل:

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

************

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

************

به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا

فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

************

به صدر مصطبه‌ام می‌نشاند اکنون دوست

گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

************

خیال آب خضر بست و جام اسکندر

به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد

************

طربسرای محبت کنون شود معمور

که طاق ابروی یار منش مهندس شد

************

لب از ترشح می پاک کن برای خدا

که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

************

چو زر عزیز وجود است نظم من آری

قبول دولتیان کیمیای این مس شد

************

ز راه میکده یاران عنان بگردانید

چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

************

معنی شعر نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

بیت۱- هنگامی که معشوق وارد محفل ما شد، ستاره ای بود که جلوه گر گشت و همچون ماه، روشنی بخش مجلس گردید و به آن رونق بخشید.در همین حال برای دل رنجور و آزرده و گریزان ما یار و همدمی دلنشین شد.

بیت۲- محبوب و معشوق من که به دبستان نرفته و دانشی نیاموخت، با غمزه و کرشمه اش به صد عالم و مدرس، مسائل زیادی را آموخت و حل کرد.

بیت٣- به امید و آرزوی وصال او دل عاشقان که چون نسیم سحری بیمار بود، شیفته چهره ی نسرین گونه ی او و چشم دلفریب چون نرگس او شد.

بیت۴- دوست اینک مرا در بالای پیشگاه میخانه مینشاند ببین که گدای این شهر چگونه امیر و بزرگ محفل شد.

بیت۵- من خیال و آرزوی رسیدن به آب حیات خضر و جام اسکندری را داشتم به همین سبب پیمانه نوش دربار سلطان ابوالفوارس شدم.

بیت۶- اکنون بنای محبت و عشرت، آباد می شود؛ چرا که سازنده و معمار آن ابروی خوشنما و دلربای یار من است.در حقیقت ناز و غمزه ی ابروی یار، آباد کننده ی همه ی ویرانی های دل می باشد.

بیت۷- بخاطر خدا. لبت را از ترشح شراب پاک کن زیرا که دل من هزاران اندیشه بد میکند.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

بیت۸- ناز و غمزه ی چشمان مست تو شرابی شدند که عاشقان از آن نوشیدند و با نوشیدن آن، علم و عقلشان از بین رفت.آنجا که جای شهود عاشقانه و عارفانه هست، جای بوالفضولی های عالمانه و عاقلانه نیست.

بیت۹- شعر من چون طلا گرانمایه و کمیاب است بله پذیرش نیکبختان، اکسیر سخن من شد.

بیت۱۰- ای دوستان و ای عاشقان!از راهی که به میخانه منتهی می شود، بازگردید؛ چراکه حافظ این راه را طی کرد و بی چیز و بینوا شد.آری هر کسی در این راه گام می زند، همه چیز خود را از دست می دهد.

نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت تفسیر فال

مژده باد بر شما که همه چیز به کام شما تغییر پیدا می کند و به زودی مراد دل تان حاصل خواهد شد. هنر آن است که در روزهای طلایی شکرگزار خداوند باشید و از کبر و غرور حذر کنید. با اراده و همت عالی ادامه دهید تا موفقیت ها ماندگار شوند.

منفی باف نباشید و اختیار خود را به کسی ندهید. بسیاری به زندگی شما غبطه می خورند پس قدر زندگی و خانواده خود را بدانید. به زودی ملاقات مهمی در پیش دارید.

نگار من که به مکتب نرفت و مشق ننوشت خیابانی

برای مشاهده این خبر اینجا کلیک کنید.

 

امیدوارم از مطالب ارائه شده راضی بوده باشید.

با سپاس فراوان مولیزی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *