وه که جدا نمی شود

وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من

وه که جدا نمی شود

وقت بخیر بازیدکننده گان گرامی.ورودتان را به سایت مولیزی خوش آمد می گویم. در ادامه با ما همراه باشید تا این غزل زیبا را از حضرت سعدی بنام وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من را به شما عزیزان تقدم کنم.

با تشکر از نگاه گرم شما.

شعر وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من

سعدی,دیوان اشعار

غزل شماره 471

amin_alborzi_art

متن شعر:

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من

تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من

*******

ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان

بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من

*******

نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو

دست نمای خلق شد قامت چون هلال من

*******

پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی

می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من

*******

خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند

هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من

*******

برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد

فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من

*******

چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا

کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من

*******

وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من معنی

بیت1: در شگفتم كه تصوير تو چنين جدايی‌ناپذير در خيال من نقش بسته است. خدا می‌داند كه سرانجام، كار من در طلب وصال تو به كجا خواهد انجاميد و چه سرنوشتی پيدا خواهم كرد.

بیت2: ناله‌ی زير و ضعيف و سوزناک من لحظه به لحظه ضعيف‌تر می‌شود، از بس كه عشق تو با پنجه‌ی جدايی مرا گوشمال می‌دهد.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  چون عاقبت کار جهان نیستی است

بیت3: (همان‌گونه كه وقتی خورشيد طلوع می‌كند ستارگان ناپديد می‌شوند) چهره‌ی خورشيد مانند تو روشنايی ستارگان را گرفت و آنها را ناپديد كرد (زيبايی تو زيباروهای ديگر را از جلوه انداخت) و قامت من (در غم عشق تو) چنان باريک و خميده شد كه مردم آن را مانند هلال ماه به يكديگر نشان می‌دهند. [در اين بيت ميان «ستارگان» و «آفتاب» و «هلال» مراعات‌النظير برقرار شده است.]

بیت4: پرتوی نور روی تو در هر لحظه به هر كسی می‌رسد (در هر لحظه به هر كس كه بخواهی، چهره نشان می‌دهی)، اما در اين ميان تنها منم كه نوبت اتصال و پيوستنم به تو نمی‌رسد.

بیت5: اگر دل تو اين گونه به ريختن خون من تمايل داشته باشد، سرانجام بدخواه من به مراد دل خود می‌رسد.

بیت6: چشم من (كه در غم تو اشک خونين می‌گريد) به زبان حال با تو به سخن گفتن آغاز كرده است (و می‌گويد) به حالم رحم كن، زيرا هر چه به زبان گفتار می‌گويم و می‌نالم در تو اثر نمی‌كند. اين بيت در چاپ فروغی نيامده است.

بیت7: (آه و ناله‌ی من چنان بلند است كه به گوش آسمان می‌رسد) وقتی آسمان آه و ناله‌ی مرا شنيد، گفت: سعدی! آه و ناله نكن، زيرا آه دودآلودی كه از سينه‌ی آتش‌گرفته‌ی تو بيرون می‌آيد، آينه‌ی زيبايی مرا تيره و تار می‌كند (دود آه تو چهره‌ی تابناک خورشيد را سياه می‌كند و جهان را به تاريكی فرو می‌برد).

وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من شجریان

در ادامه شما عزیزان میتوانید این آهنگ زیبا را از همایون شجریان بنام نقش خیال(ساز و آواز) را دانلود کنید.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  دل و دین و عقل و هوشم

دانلود آهنگ با کیفیت خوب 128

 

امیدوارم از مطالب ارائه شده راضی بوده باشید.

با تشکر مولیزی.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *