کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
سلام به مولیزی های عزیز، با يكي از غزليات بسيار معروف سعدي شیرازی به نام کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران در خدمت شما عزیزان هستیم. در ادامه متن کامل غزل به همراه معنی و همچنین دانلود آهنگ استاد محمدرضا شجریان به نام وداع یاران برای شما همراهان همیشگی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان واقع شود. از اینکه با نظرات سازنده خود ما را در بهبود و پیشرفت سایت مولیزی یاری می کنید، سپاسگزاریم.
شعر کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران
كز سنگ گريه (ناله) خيزد روز وداع ياران
هر كو شراب فرقت روزي چشيده باشد
داند كه سخت باشد قطع اميدواران
با ساربان بگوييد احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را در ديده آب حسرت
گريان چو در قيامت چشم گناهكاران
اي صبح شبنشينان، جانم به طاقت آمد
از بس كه دير ماندي چون شام روزهداران
چندين كه برشمردم از ماجراي عشقت
اندوه دل نگفتم، الا يك از هزاران
سعدي به روزگاران مهري نشسته بر دل
بيرون نميتوان كرد اِلّا به روزگاران
چندت كنم حكايت؟ شرح اينقدر كفايت
باقي نميتوان گفت الا به غمگساران
معنی شعر کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
1- بگذار تا همانند بارش ابر در فصل بهار، گریه کنم؛ چرا که در روز خداحافظی دوستان، حتی سنگ هم به گریه میافتد.
2- هر کسی که یک روز تلخی دوری را چشیده باشد، میداند که قطع امید کردن، سخت است.
3- اوضاع و وضعیت اشکانم را به شتربان بگویید تا در روزی که باران اشکهایم میبارد کجاوه را روی شتر نبندد (در اثر اشکهایم زمین گل آلود شده است و زمینه برای شروع سفر، مهیا نیست)
4- در چشم ما، اشک حسرت باقی گذاشتند؛ و همانند چشم گناهکاران که در روز قیامت با حسرت میچرخد، چشم ما را در حسرت گذاشتند.
5- هان ای بامداد شب زندهداران! از بس که همانند شب روزه داران آمدنت به طول کشید، جانم به لبم رسید و طاقتم سرآمد.
6- همهی اینهایی که از سختیها و ماجراهای عشق تو بازگو کردم، حتی یک هزارم غصه دلم هم نبود!
7- ای سعدی! در طی روزهای زیاد، محبت کسی به دل تو نشسته است. بنابراین بیرون رفتن این محبت از دلت هم روزهای زیادی طول میکشد.
8- چقدر برایت داستان عشق خود را بازگو کنم؟! همین اندازه که برایت شرح دادم، کافی است. بقیه غم و غصه و داستان عشقم را فقط میتوانم به غمخواران بگویم.
دانلود آهنگ محمدرضا شجریان وداع یاران
پخش آنلاین
سعدی
ابومحمّد مُشرفالدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی بهطور مطلق، استاد دادهاند.
او در نظامیهٔ بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب میآمد – تحصیل و پس از آن بهعنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شدهاست که به سعدیه معروف است.
بیشتر عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و همزمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومتهای وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس، به واسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد، ششمین و معروفترین اتابکان سَلغُری شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند.
همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوجگیری تصوف در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدیپژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزههای مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. در مقابل، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده میشود.
سعدی بیش از آن که تابع اخلاق بهصورت مطلق و فلسفی آن باشد، مصلحتاندیش است و ازینرو اصولاً نمیتواند طرفدار ثابت و بیچونوچرای قاعدهای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کردهاست. برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را غیراخلاقی، بیارزش، متناقض و ناهماهنگ قلمداد کردهاند.
منبع: ویکیپدیا