اشعار وحشی بافقی برای پروفایل

اشعار وحشی بافقی برای پروفایل

اشعار وحشی بافقی برای پروفایل

سلام دوستان امروزمیخواهیم شما را با اشعار وحشی بافقی برای پروفایل آشنا کنیم .ممنونم که با سایت مولیزی همراه هستید.

تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیه‌ ی عشق مجاز است

در عشق اگر بادیه‌ ای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است

******

صلاح کار در انکار عشق بینم لیک
تحملی که بود پرده پوش رازم نیست

******

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

وین محبت به سد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این، برود چون نرود

******

 

******

می‌توانم بود بی تو، تاب تنهاییم هست
امتحان صبر خود کردم شکیبایم هست

حفظ ناموس تو منظور است می‌ دانی تو هم
ورنه سد تقریب خوب از بهر رسواییم هست

******

وای بر جان تو گر مانند تو یاریت هست …

******

پر گشت دل از راز نهانی که مرا هست
نامحرم راز است زبانی که مرا هست

با کس نتوان گفتن و پنهان نتوان داشت
از درد همین است فغانی که مرا هست

******

کمال‌الدّین یا شمس‌الدّین محمّد وحشی بافقی یکی از شاعران نامدار سدهٔ دهم ایران است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق از توابع یزد چشم به جهان گشود. دوران زندگی او با پادشاهی شاه طهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده هم‌زمان بود. وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش سپری نمود. وحشی در جوانی به یزد رفت و از دانشمندان و سخنگویان آن شهر کسب فیض کرد و پس از چند سال به کاشان عزیمت نمود و شغل مکتب‌داری را برگزید. وی پس از روزگاری اقامت در کاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد یا کرمان دقیقا مشخص نیست بازگشت و تا پایان عمر (سال ۹۹۱ هجری قمری) در این شهر زندگی کرد.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  سارا والیانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *