ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
سلام و درود به مولیزی های عزیز، با شعر ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی ازغزلیات زیبای حافظ شیرازی با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل غزل، معنی ابیات، تفسیر و تعبیر غزل در فال، فایل صوتی غزل و همچنین دانلود آهنگ رسول نجفیان به نام هوای وصال برای شما همراهان گرامی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما مولیزی های عزیز واقع شود.
“حافظ شیرازی” شاعر ایرانی بزرگ و از سخنوران نامی جهان است. اکثر اشعار “حافظ” در قالب غزل می باشند و به “غزلیات حافظ” معروف است. شعر زیر یکی از غزلیات حافظ می باشد، با مولیزی همراه باشید…
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی – غزل شماره ۴۸۷ دیوان حافظ
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد
آن گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
وجه خدا اگر شودت منظر نظر
زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی
بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود
در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی
معنی شعر ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
۱- ای بی خبر از مراتب معرفت، بکوش تا آگاه شوی، تا زمانی که سالک و پوینده نباشی، کی می توانی به مرحله ارشاد و رهبری برسی؟
۲- در مکتب حقایق هستی و نزد آموزگار محبت، ای پسر، به هوش باش و سعی کن تا روزی پدر شوی (با تجربه شوی).
٣- از مس ناقابل وجود و هستی خود چشم بپوش تا اکسیر عشق را بیابی و وجودت چون زر، گرانبها و عزیز شود.
۴- پرداختن به خواب و خوراک تو را از مرتبه والای انسانیت خود دور کرد، زمانی به این مقام میرسی که از خواب و خوراک بگذری.
۵- اگر نور عشق پروردگار به دل و جانت بیفتد، قسم به خدا که از خورشید آسمان نیز باشکوه تر خواهی شد.
۶- یک نفس در دریای حق غرقه شر و تصور مکن که از آب هفت دریا هم به اندازه سر مویی، تر شوی.
۷- اگر در راه خداوند صاحب جلال، خاکسار شوی، تمام وجودت، نور ایزدی خواهد شد. ،
۸- اگر ذات حق. نظرگاه دیده تو شود، از این پس شکی نیست که روشندل و بینا خواهی شد.
۹- اگر بنیاد هستی تو زیروزبر و واژگون شود، از این زیر و زبر شدن، هراسی نداشته باش.
۱۰- حافظ اگر در سرت آرزوی وصال است باید که خاک درگاه صاحب هنران و صاحب معرفت باشی.
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی تفسیر
نردبان ترقی پله پله است و تو باید این پله ها را یکی پس از دیگری طی کنی. تا رنج شاگردی نبری استاد نخواهی شد. اگر می خواهی به نیت خود برسی باید خود را به سلاح علم و هنر مجهز نمایی و به هنر تواضع مزین نمایی.
تعبیر غزل ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی در فال
تا به حال کاری بر اساس عشق انجام نداده در عشق و عاشقی تجربه ای ندارید اما به دیگران اندرز می دهید. درباره چیزی که تجربه ای از آن ندارید حرفی نزنید بلکه اول خودتان را ساخته و روزگار را تجربه کنید.
وقتی به مرحله ای رسیدید که دل تان صیقلی شده و انوار الهی به آن تابید، آن گاه می توانید از آن چه تجربه کرده و گذرانده اید برای بهتر کردن زندگی خود و دیگران استفاده کنید. برای برآورده شدن نیاز و حاجات فقط در خانه خدا را بزنید.
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی صوتی – با صدای علی موسوی گرمارودی
دانلود اهنگ ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
دیوان حافظ
دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر میگیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشتهاست، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.
محتوا
دیوان حافظ کتابی است مشتمل بر همه اشعار باقیمانده از حافظ. بیشترِ این شعرها به زبان فارسی است، اما اشعار ملمع (به زبان فارسی و عربی) و یک غزل تمام عربی هم در آن به چشم میخورد. مهمترین بخش این دیوان، غزلیات است. شعرهایی در دیگر قالبهای شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی هم در این دیوان هست. هیچ نشانهای مبنی بر نابودی بخش عمدهای از اشعار حافظ در دست نیست و علاوه بر این، حافظ در زمان حیاتش شهرت زیادی داشتهاست. بنابراین زیاد نبودنِ تعداد شعرهای موجود در دیوان نشان میدهد که او شاعر پرکاری نبودهاست.
غزلیات
شمار همهٔ غزلهایی که بهطور کلی مورد پذیرش واقع شدهاند، کمتر از ۵۰۰ غزل هستند: ۴۹۵ غزل در ویرایش قزوینی و غنی، ۴۸۶ غزل در ویرایش دوم خانلری و ۴۸۴ غزل در ویرایش سایه.
رباعیات
اصالت رباعیات حافظ مورد تردید جدی است و ازاینرو همهٔ رباعیات از ویرایش سایه زدوده شدهاست. پرویز ناتل خانلری رباعیات حافظ مینویسد: «هیچیک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزلسرا نمیافزاید.»
منبع: ویکیپدیا