ای خدا ای فضل تو حاجت روا

ای خدا ای فضل تو حاجت روا

ای خدا ای فضل تو حاجت روا

ای خدا ای فضل تو حاجت روا

با سلام خدمت بازدیدکنندگان عزیز سایت محبوب مولیزی .در ادامه با ما همراه باشید تا این شعر زیبا و طویل را به شما عزیزان تقدیم کنم .

شعر ای خدا ای فضل تو حاجت روا

مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول

بخش ۹۶ – تفسیر ما شاء الله کان :

1-این همه گفتیم لیک اندر بسیچ

بی‌عنایات خدا هیچیم هیچ

************

2-بی عنایات حق و خاصان حق

گر ملک باشد سیاهستش ورق

************

3-ای خدا ای فضل تو حاجت روا

با تو یاد هیچ کس نبود روا

************

4-این قدر ارشاد تو بخشیده‌ای

تا بدین بس عیب ما پوشیده‌ای

************

5-قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش

متصل گردان به دریاهای خویش

************

6-قطرهٔ علمست اندر جان من

وارهانش از هوا وز خاک تن

************

7-پیش از آن کین خاکها خسفش کنند

پیش از آن کین بادها نشفش کنند

************

8-گر چه چون نشفش کند تو قادری

کش ازیشان وا ستانی وا خری

************

9-قطره‌ای کو در هوا شد یا که ریخت

از خزینهٔ قدرت تو کی گریخت

************

10-گر در آید در عدم یا صد عدم

چون بخوانیش او کند از سر قدم

ادامه شعر

11-صد هزاران ضد ضد را می‌کشد

بازشان حکم تو بیرون می‌کشد

************

12-از عدمها سوی هستی هر زمان

هست یا رب کاروان در کاروان

************

13-خاصه هر شب جمله افکار و عقول

نیست گردد غرق در بحر نغول

************

14-باز وقت صبح آن اللهیان

بر زنند از بحر سر چون ماهیان

************

15-در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ

از هزیمت رفته در دریای مرگ

************

16-زاغ پوشیده سیه چون نوحه‌گر

در گلستان نوحه کرده بر خضر

************

17-باز فرمان آید از سالار ده

مر عدم را کانچ خوردی باز ده

************

18-آنچ خوردی وا ده ای مرگ سیاه

از نبات و دارو و برگ و گیاه

************

19-ای برادر عقل یکدم با خود آر

دم بدم در تو خزانست و بهار

************

20-باغ دل را سبز و تر و تازه بین

پر ز غنچه و ورد و سرو و یاسمین

ادامه شعر

21-ز انبهی برگ پنهان گشته شاخ

ز انبهی گل نهان صحرا و کاخ

************

22-این سخنهایی که از عقل کلست

بوی آن گلزار و سرو و سنبلست

************

23-بوی گل دیدی که آنجا گل نبود

جوش مل دیدی که آنجا مل نبود

************

24-بو قلاووزست و رهبر مر ترا

می‌برد تا خلد و کوثر مر ترا

************

25-بو دوای چشم باشد نورساز

شد ز بویی دیدهٔ یعقوب باز

************

26-بوی بد مر دیده را تاری کند

بوی یوسف دیده را یاری کند

************

28-بشنو این پند از حکیم غزنوی

تا بیابی در تن کهنه نوی

************

29-ناز را رویی بباید همچو ورد

چون نداری گرد بدخویی مگرد

************

30-زشت باشد روی نازیبا و ناز

سخت باشد چشم نابینا و درد

************

31-پیش یوسف نازش و خوبی مکن

جز نیاز و آه یعقوبی مکن

************

32-معنی مردن ز طوطی بد نیاز

در نیاز و فقر خود را مرده ساز

************

33-تا دم عیسی ترا زنده کند

همچو خویشت خوب و فرخنده کند

************

34-از بهاران کی شود سرسبز سنگ

خاک شو تا گل نمایی رنگ رنگ

************

35-سالها تو سنگ بودی دل‌خراش

آزمون را یک زمانی خاک باش

************

معنی شعر ای خدا ای فضل تو حاجت روا

1-این همه نصیحت و حقیقت را گفتیم . ولی برای آنکه آماده سفر راهِ حق شویم . اگر عنایت حق تعالی نباشد هیچِ محض هستیم .

2-بی عنایت حضرت حق تعالی و بندگان خاص او ، اگر فرشته هم که باشد نامۀ اعمالش سیاه است .

3-ای خدا ، ای که فضل تو حاجات را روا می کند و صاحب مراد را به مقصودش می رساند . هرگز روا نیست که کسی همراه با تو یاد شود .

4-خداوندا این همه ارشاد و هدایت را تو داده ای و تا به حال خیلی از معایب و نقص های ما را پوشانده ای .

5-قطره دانشی که از آغاز به ما بخشیده ای . آن یک قطره دانش را به دریاهای دانش و معرفت خود متصل کن .

6-قطره دانشی که در روح من است . از هوی و خاک تن خلاصش کن . یعنی علم ما را به نفسانیات آلوده مفرما .

7-پیش از آنکه خاکها آن قطره دانش را از میان ببرند و پیش از آنکه بادها محوش نمایند.

8-گر چه وقتی بادها ، آن قطره دانش را محو کنند . تو می توانی آن را از خاکها و بادها پس بگیری و دوباره خریدارش باشی

9-قطره ای که به هوا رفت و محو شد و یا خود آن قطره به خاک ریخت . از گنج خانه قدرت تو کی می گریزد ؟

10-اگر این قطره به عدم درآید و یا صد با معدوم شود . به مجرد اینکه آن را به سوی وجود بخوانی . آن قطره دانش ، از سر ، قدم می سازد . یعنی با شوق به سوی وجود می آید و هر سان که مشیّت تو خواهد آن می شود .

11-صدها هزار پدیدۀ ضد ، پدیده های ضد خود را می کُشد . یعنی اضداد یکدیگر را نابود می کنند ولی باز مشیّت و حکم نافذ تو دوباره آن محو شده ها را به عرصه وجود می آورد .

12-ای پروردگار هر لحظه کاروان موجودات ، از نهانگاه نیستی ، دسته دسته به عرصۀ هستی ، ره می سپارند .

بیشتر بخوان بیشتر بدان  ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان

ادامه شعر

13-بویژه که هر شب همه افکار و عقول در دریای ژرف و بی پایان قدرت و جلال حق ، گویی که به نیستی می روند . یعنی اکثر حواس به گاه خواب از کار می افتد .

14-دو باره به گاهِ بامداد ، آن عقول و افکار منسوب به خدا مانند ماهیان از دریای قدرت و اسرار الهی سر بیرون می کنند و ظاهر می شوند .

15-آنگاه که خزان در می رسد . هزاران شاخه و برگ رو به نیستی می روند و به دریای مرگ گام می نهند .

16-زاغ مانند ماتم زدگان نوحه گر ، سیاه پوشیده و در گلستان برای نابودی سبزه زاران ، شیون و نوحه سر می دهد .

17-دو باره فرمان خداوند متعال با فصل بهار در می رسد . از کدخدا و حاکم روستا یعنی مشیّت قاهر الهی فرمانی به نیستی و عدم می رسد و می گوید : هر چه را نیست کرده ای پس بده و سر جایش بگذار .

18-ای مرگِ سیاه آنچه که خوردی از نبات و برگ گیاهان طبی پس بده .

ادامه شعر

19-ای برادر دَمی عقلت را در سرت جمع کن و آنگاه بنگر که همان گونه که در طبیعت ، بهار و خزان وجود دارد . در تو نیز دَم به دَم بهار و خزانی هست .

20-دل همانند باغ است . احوال لطیف و معارف ظریف آن ، همچون انواع سبزه های تر و تازه است . پس باغ دل را ببین که پُر است از انواع غنچه های معرفت و گُل حکمت و سرو عدالت و استقامت و یاسمن خلوص و صفوت .

21-از فرط کثرت و فراوانی برگ اندیشه ها و اوراق گفتار ، شاخِ دل پنهان گشته است و از انبوهی بسیار گُلِ معارف ، صحرا و کاخ پنهان می شود .

22-این سخنان ، ساخته عقلِ کُل است نه عقلِ جزیی . این عقلِ کُل است که الهام بخش درون من است . عقلِ کُل ، گلزار و سرو و سنبلی دارد که اینگونه سخنان به منزله بوی آنهاست .

23-آیا تا به حال بوی گل را احساس کرده ای در جایی که گل نباشد ؟ و آیا جوشش شراب را دبده ای در جایی که شراب نباشد .

24-بو ، حکم دلیل و راهبر توست و اگر بو را استشمام کنی حتما تو را به سوی بهشت و کوثر می برد .

ادامه شعر

25-بو ، دوایی است که چشم را روشنی و نور می دهد . چنانکه چشم حضرت یعقوب (ع) از بو گشوده و بصیر شد .

26-بوی تباه ، مسلما چشم را تار کند و بوی یوسف (ع) . به بینایی چشم کمک می رساند.

27-تو که یوسف (ع) نیستی . پس یعقوب (ع) باش و مانند یعقوب (ع) همیشه گریان و زاران باش .

28-از حضرت حکیم سنایی غزنوی این پند را بشنو و طبق آن ، کار کن تا در تنِ کهنه ات ، تازگی بیابی و قلب پژمرده ات را با این سخنان حیات بخش ، زنده و تازه نگه داری .

بیشتر بخوان بیشتر بدان  بی تو ای سرو روان

29-برای ناز کردن باید رخساره ای زیبا و لطیف همچو گُل داشت . اگر رخساره ای چون گُل نداری بیهوده ناز مکن .

30-زیرا رخساری که زیبا نباشد . نازش هم زشت است و نابینایی و درد ، خیلی دشوار است .

31-در برابر یوسف ، اظهار ناز و زیبایی مکن . بلکه فقط باید اظهار نیاز کنی و یعقوب وار آه برکشی .

32-معنای مُردنِ طوطی احساس فقر و نیاز بود . پس تو هم در عین فقر و نیاز ، خود را مُرده گردان . یعنی به مرتبه فقر عارفانه برس و منزل خودبینی را ترک کن .

33-اگر به چنین مرگی برسی . دَم مسیحایی ، تو را زنذه می گرداند . و آن دم عیسوی ، تو را مانند خودش خوب و فرخنده می سازد .

34-با فرا رسیدن بهار ، کی سنگ ها سرسبز می شوند ؟ پس خاک شو تا همچو گُلهای رنگارنگ ، رویش نمایی و سر از خاک طبیعت غریزی برون آری .

35-تو سالها سنگ سِتَبری بودی که دل را می آزرد . اینک مدتی هم خاک شو و خاصیت این خاکساری را امتحان کن و ببین که بر اثر خاک شدن و متواضع گشتن چه معارفی در دلت نمایان می شود .

امیدوارم مطالب مفید واقع شده باشد .

مثنوی معنوی

دانلود رایگان کتاب «مثنوی معنوی» اثر «مولانا جلال‌الدین بلخی ...

مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولانا جلال‌الدین محمد بلخی شاعر و عارف ایرانی است.

این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتاب‌های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده‌است؛ که در واقع عنوان کتاب نیز می‌باشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح بالاتری برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پی‌درپی به شیوهٔ تمثیل داستان سختی‌های انسان در راه رسیدن به خدا را بیان می‌کند. هجده بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نی‌نامه شهرت دارد و چکیده‌ای از مفهوم ۶ دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسام‌الدین حسن چلبی، در سال‌های ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی تألیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده می‌شود.

مولوی در این کتاب مجموعه‌ای از اندیشه‌های فرهنگ ایرانی-دینی را گرد آورده‌است.

این کتاب به انتخاب نشریه گاردین جزو ۱۰۰ کتاب برتر تاریخ بشریت برگزیده شده.

منبع : ویکی پدیا

با تشکر از اینکه ما را تا آخر پست همراهی کردید /مولیزی.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *