باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

سلام به مولیزی های عزیز، با شعر باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است از غزلیات زیبای حافظ شیرازی با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل غزل، معنی ابیات، تفسیر و تعبیر غزل در فال و همچنین فایل صوتی غزل برای شما همراهان گرامی آورده شده است .امیدواریم این مطلب مورد توجه شما مولیزی های عزیز واقع شود.

دیوان حافظ

حافظ شیرازی” شاعر ایرانی بزرگ و از سخنوران نامی جهان است. اکثر اشعار “حافظ” در قالب غزل می باشند و به “غزلیات حافظ” معروف است. شعر زیر یکی از غزلیات حافظ می باشد، با مولیزی همراه باشید

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است – غزل شماره ۳۹ دیوان حافظ

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است

ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته‌ای
کت خون ما حلالتر از شیر مادر است

چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است

از آستان پیر مغان سر چرا کشیم
دولت در آن سرا و گشایش در آن در است

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است

شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است

فرق است از آب خضر که ظلمات جای او است
تا آب ما که منبعش الله اکبر است

بیشتر بخوان بیشتر بدان  ای آفتاب آینه دار جمال تو

ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم
با پادشه بگوی که روزی مقدر است

حافظ چه طرفه شاخ نباتیست کلک تو
کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است

معنی غزل باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

١- مرا چه حاجت و نیازی که در باغم سرو و صنوبر باشد، زیرا که یار شمشاد قد و نازپرورده ی ما کوتاه تر از کسی نیست.

۲- ای پسر نازنین، تصمیم و طریقه و آئین تو چیست که خون ما برای تو از شیر مادر حلال تر است؟

۳- اگر نشان اندوه و غم را حتی از دور دیدی، شراب خواه زیرا که ما تشخیص داده ایم که مداوایی جز این نیست.

۴- چرا از آستانه پیر مغان سر بردارم در حالی که بختم در آن خانه و رهایی از اندوهم در این مکان است.

۵- اندوه و غصه عشق، تنها یک داستان است اما عجیب است که از زبان هر عاشقی آن را می شنوم، یک داستان و تکرار نشده و تازه است.

۶- معشوق دیشب در حالی که مست بود به من وعده داد، باید دید که امروز چه می گوید و چه در سر دارد.

۷- بر شیراز و آب رکناباد و این باد خوش نسیم عیبی مگیر زیرا که خال چهره هفت اقلیم جهان است.

۸- بین آب حیات خضر که در تاریکی و ظلمات جاری است تا آب رکناباد که از تنگه الله اكبر شیراز جاری است. تفاوت زیاد است.

۹- ما درویشی و قناعت پیشگی را رسوا نمی سازیم، به پادشاه بگوی که رزق هر کسی در تقدیر اوست.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست

۱۰- حافظ، قلم و نی خامه تو، چه گیاه برومند شگفتی است زیرا که میوه دل خواهش از عسل و شکر، شیرین تر است.

تفسیر شعر باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

در گذشته با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کرده ای اما به لطف خدا گشایشی در کار است. راهی را که انتخاب کرده ای بهترین است. از آن بازنگرد که کامیابی در این راه است. در کار خود فقط به خدا توکل کن و به وعده های پوچ دیگران دل مبند که از حرف تا عمل فاصله بسیار است. قناعت پیشه کن و طمع نورز زیرا که روزی از جانب حق مقدر و مشخص است.

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است تعبیر در فال

دوری و دلتنگی یکی از عزیزان شما را بی تاب کرده و رنج می دهد، اما چاره ای جز تحمل این غم هجران نیست، به زودی فراق به پایان می رسد و او را خواهید دید.

به امید وصال یار و رسیدن به مراد دل صبوری کرده و این روزهای سخت را بگذرانید. نذری دارید که باید هرچه زودتر ادا کنید.

اسیر عشق های لحظه ای و زودگذر نشوید، شک نکنید کسانی که سریع به کسی دل می دهند خیلی راحت هم دل از معشوق برمی دارند، برای ازدواج بیشتر فکر کنید و از تصمیمات لحظه ای دوری کنید.

غزل شماره ۳۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

دیوان حافظ

دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر می‌گیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشته‌است، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

محتوا

دیوان حافظ کتابی است مشتمل بر همه اشعار باقی‌مانده از حافظ. بیشترِ این شعرها به زبان فارسی است، اما اشعار ملمع (به زبان فارسی و عربی) و یک غزل تمام عربی هم در آن به چشم می‌خورد. مهمترین بخش این دیوان، غزلیات است. شعرهایی در دیگر قالب‌های شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی هم در این دیوان هست. هیچ نشانه‌ای مبنی بر نابودی بخش عمده‌ای از اشعار حافظ در دست نیست و علاوه بر این، حافظ در زمان حیاتش شهرت زیادی داشته‌است. بنابراین زیاد نبودنِ تعداد شعرهای موجود در دیوان نشان می‌دهد که او شاعر پرکاری نبوده‌است.

غزلیات

شمار همهٔ غزل‌هایی که به‌طور کلی مورد پذیرش واقع شده‌اند، کمتر از ۵۰۰ غزل هستند: ۴۹۵ غزل در ویرایش قزوینی و غنی، ۴۸۶ غزل در ویرایش دوم خانلری و ۴۸۴ غزل در ویرایش سایه.

رباعیات

اصالت رباعیات حافظ مورد تردید جدی است و ازاین‌رو همهٔ رباعیات از ویرایش سایه زدوده شده‌است. پرویز ناتل خانلری رباعیات حافظ می‌نویسد: «هیچ‌یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزل‌سرا نمی‌افزاید.»

منبع: ویکیپدیا

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *