بخت بازآید از آن درکه یکی چون تو درآید

بخت بازآید از آن درکه یکی چون درآید

بخت بازآید از آن درکه یکی چون تو درآید

سلام و درود به همراهان گرامی سایت مولیزی، با شعر بخت بازآید از آن درکه یکی چون تو درآید از غزلیات سعدی شیرازی در خدمت شما عزیزان هستیم. در ادامه متن کامل شعر، معنی و دکلمه شعر با صدای رضا پیربادیان آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان واقع شود. با ما همراه باشید…

سعدی

 بخت بازآید از آن درکه یکی چون تو درآید

بخت بازآيد از آن در که يکي چون تو درآيد
روي ميمون تو ديدن در دولت بگشايد
صبر بسيار ببايد پدر پير فلک را
تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايد
اين لطافت که تو داري همه دل ها بفريبد
وين بشاشت که تو داري همه غم ها بزدايد
رشکم از پيرهن آيد که در آغوش تو خسبد
زهرم از غاليه آيد که بر اندام تو سايد
نيشکر با همه شيريني اگر لب بگشايي
پيش نطق شکرينت چو ني انگشت بخايد
گر مرا هيچ نباشد نه به دنيا نه به عقبي
چون تو دارم همه دارم دگرم هيچ نبايد
دل به سختي بنهادم پس از آن دل به تو دادم
هر که از دوست تحمل نکند عهد نپايد
با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داري
ماه نو هر که ببيند به همه کس بنمايد
گر حلالست که خون همه عالم تو بريزي
آن که روي از همه عالم به تو آورد نشايد
چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبيند
پاي بلبل نتوان بست که بر گل نسرايد
سعديا ديدن زيبا نه حرامست وليکن
نظري گر بربايي دلت از کف بربايد

 

بیشتر بخوان بیشتر بدان  من صید وحشی نیستم

معنی بخت بازآید از آن درکه یکی چون تو درآید

وقتی کسی همچون تو از دری وارد شود، بخت و اقبال هم با آن وارد می‌شود. دیدن روی خجسته‌ی تو موجب می‌شود که دروازه خوشبختی به روی آدمی باز شود.

پدر پیر آسمان باید صبر زیادی داشته باشد تا بار دیگر مادرِ هستی فرزندی همچون تو بدنیا بیاورد.

با این نرمی و لطافتی که تو داری، همه‌ی دلها را فریب خواهی داد. با این شادابیت، همه غم‌ها از میان می‌روند.

وقتی که پیراهن در آغوش تو می‌خوابد، به او حسودیم می‌شود. وقتی که غالیه (مشک و عنبر) به بدن تو مالیده می‌شود، از دست غالیه عصبانی می‌شوم.

هنگامی که لب باز می‌کنی، نیشکر با همه‌ی شیرینی‌اش، در برابر گفتار شیرین تو همانند نی، حسرت می‌خورد.

حتی اگر در دنیا و آخرت چیزی نداشته باشم، وقتی که تو را دارم، انگار که صاحب همه چیز هستم و به چیز دیگری نیاز ندارم.

پیش از آنکه دلداده تو شوم، به سختی تن در دادم چرا که هر کسی که نتواند در برابر (سختی‌های) دوست تاب بیاورد، به عهد و پیمانش وفادار نخواهد بود.

انحنای ابروان تو را به همه‌ی مردم نشان دادم. هر کسی که ماه نو را ببیند، آن را به همه نشان می‌دهد.

حتی اگر ریختن خون همه مردم دنیا هم برای تو روا باشد، اما مجاز نیست که خون کسی را که از همه‌ی دنیا روی برگردانده و به تو رو کرده است، بریزی.

نمی‌توان چشم عاشق را بست تا معشوق را نبیند. نمی‌توان حلقوم بلبل را بست تا بر گل نخواند

بیشتر بخوان بیشتر بدان  من آنچه شرط بلاغ است

ای سعدی! اگر چه دیدن زیبارو حرام نیست ولی اگر تنها یک بار نگاهت به زیبارو بیفتد، دلداده او خواهی شد و دلت را از دست خواهی داد.

دانلود دکلمه بخت بازآيد از آن در که يکي چون تو درآيد با صدای رضا پیربادیان

پخش آنلاین

لینک دانلود

سعدی

ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند.

او در نظامیهٔ بغداد که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد – تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آن‌جا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.

بیشتر عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و هم‌زمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومت‌های وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس، به واسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد، ششمین و معروف‌ترین اتابکان سَلغُری شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند.

همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوج‌گیری تصوف در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدی‌پژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزه‌های مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. در مقابل، نشانه‌هایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده می‌شود.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم

سعدی بیش از آن که تابع اخلاق به‌صورت مطلق و فلسفی آن باشد، مصلحت‌اندیش است و ازین‌رو اصولاً نمی‌تواند طرفدار ثابت و بی‌چون‌وچرای قاعده‌ای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کرده‌است. برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را غیراخلاقی، بی‌ارزش، متناقض و ناهماهنگ قلمداد کرده‌اند.

منبع: ویکیپدیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *