به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

با عرض سلام و درود خدمت شما همراهان گرامی سایت مولیزی.ما مفتخریم که به شما عزیزان اطلاع رسانی می کنیم.لطفا درادامه با ما همراه باشید تا شما را با این غزل زیبا از حضرت سعدی آشنا کنم.

شعر به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

دیوان اشعار,غزل شماره 593

نام شعر: بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی

غزل:

بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی

به کجا روم ز دستت که نمی‌دهی مجالی

***********

نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی

چه غم اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی

***********

همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد

اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی

***********

چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن

به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی

***********

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

که شبی نخفته باشی به درازنای سالی

***********

غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد

که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

***********

سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم

که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی

***********

چه نشینی ای قیامت بنمای سرو قامت

به خلاف سرو بستان که ندارد اعتدالی

***********

که نه امشب آن سماع است که دف خلاص یابد

به طپانچه‌ای و بربط برهد به گوشمالی

***********

دگر آفتاب رویت منمای آسمان را

که قمر ز شرمساری بشکست چون هلالی

***********

تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد

گنه است برگرفتن نظر از چنین جمالی

***********

معنی شعر به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

بیت1:

پرواز کردن کافیست که دیگر بال و پری برایم باقی نمانده است از دست تو کجا میتوانم بروم که فرصتی (برای فرار) به من نمیدهی.عاشق خود را به پرنده ای تشبیه کرده است که دیگر نمی تواند بیش از این در هوا و به هوای دوست پر بزند و پر بگیرد.

بیت2:

نه راه فرار دارم و نه راه دوستی کسی که میتواند اینچنین شگفتی کند، غم درماندگان را ندارد. فکر پرواز و رسیدن دست از سر عاشق برنمی دارد. نه می تواند خود را بزند به ناآشنایی و بی خیالی و برگردد، و نه از ره آشنایی می تواند خود را به او نزدیک کند.

بیت3:

تمام عمرم را در غم دوریت سپری کردم اما حتی اگر احتمال داشته باشد که پس از مرگم در روز قیامت به دیدار تو برسم، تحمل دوریت در این دنیا آسان خواهد بود.

بیت4:

چه خوب است که تمام عمر را با غم دوری تحمل کردن، به امیدی که روزی فرصت دیدار بدست آید.

بیت5:

به تو که تا بحال تجربه گذراندن شبی به بلندی یکسال را نداشته ای، فایده‌ای ندارد که غم روزگار را تعریف کنم.

بیت6:

برای تو که تاکنون چنین حالی را از سر نگذرانده ای، عجیب نیست که به حال دردمندان غصه نمیخوری.

بیت7:

با من حرفی بزن که آنچنان در دام عشق گرفتار شده‌ام که به دلیل بودن تو، دیگر به خودم مشغول نیستم.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

بیت8:

ای قیامت! برای چه نشسته‌ای؟ قامت همچون سرو خود را نشان بده (سرو بوستان دارای توازن نیست اما قدوبالای تو برعکس آن، متوازن است، ).

بیت9:

سماع امشب، سماعی نیست که در آن، دف با یکی دو سیلی راحت شود و عود با گوشمالی ای خلاص شود (حالا حالاها، دف باید سیلی بخورد و عود گوشمالی شود).

بیت10:

دیگر چهره پرنور خود را به آسمان نشان نده چرا که ماه از خجالت روی تو مثل هلال شکسته شد.

بیت11:

خط و خال تو که بوی مشک میدهد، آنچنان متناسب هستند که انگار قلم ریز خوشنویسی برای کشیدن خط تو حرکت میکرده و در حین حرکت، قطره ای چکیده و خال تو شکل گرفته است.

بیت12:

تو هم ای سعدی! نگو که نگاه کردن گناه است؛ گناه آن است که از چنین چهره ای، نگاهت را برگردانی.

معنی بیت به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

بیت5:

به تو که تا بحال تجربه گذراندن شبی به بلندی یکسال را نداشته ای، فایده‌ای ندارد که غم روزگار را تعریف کنم.

بیهوده است اگر من غم روزگار را به تو بگویم، به توئی که شبی را  نخفته ای که آن قدر دیر بگذرد و به نظرت دراز بیاید که انگار سالی بوده است.

به توحاصلی ندارد غم روزگار گفتن شجریان

در ادامه شما عزیزان این تصنیف زیبا را از استاد شجریان بنام شور در فراغ میشنوید.

دانلود آهنگ با کیفیت خوب 128

دانلود آهنگ با کیفیت عالی 320

 

امیدوارم از مطالب پست راضی بوده باشید.

با سپاس فراوان مولیزی.

مطلب پیشنهادی:

بیشتر بخوان بیشتر بدان  شعر عاشقانه سعدی

از کوتهی ماست که دیوار بلند است

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *