تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

سلام و درود به مولیزی های عزیز، با شعر تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست از غزلیات زیبای حافظ شیرازی  با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل غزل، معنی ابیات، تفسیر و تعبیرغزل درفال و همچنین فایل صوتی غزل برای شما همراهان همیشگی آورده شده است .امیدواریم این مطلب مورد توجه شما همراهان گرامی مولیزی واقع شود.

حافظ

حافظ شیرازی” شاعر ایرانی بزرگ و از سخنوران نامی جهان است. اکثر اشعار “حافظ” در قالب غزل می باشند و به “غزلیات حافظ” معروف است. شعر زیر یکی از غزلیات حافظ می باشد، با مولیزی همراه باشید

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست – غزل شماره ۳۶ دیوان حافظ

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست

در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست
نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست

زلف مشکین تو در گلشن فردوس عذار
چیست طاووس که در باغ نعیم افتادست

دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست

همچو گرد این تن خاکی نتواند برخاست
از سر کوی تو زان رو که عظیم افتادست

سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم
عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست

آن که جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت
بر در میکده دیدم که مقیم افتادست

حافظ گمشده را با غمت ای یار عزیز
اتحادیست که در عهد قدیم افتادست

بیشتر بخوان بیشتر بدان  ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

معنی تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

۱- از وقتی که سر زلف تو به دست نسیم افتاد، دل آشفته حال من از غصه دو پاره شده است.

۲- چشم جادوگرت بدرستی خود نوشته سحر است اما این نکته هم هست که این نسخه بیمار است. (چشمانت خمارآلود است)

3- آیا می دانی آن نقطه سیاه در چین و شکن زلفت است چیست؟ نقطه سیاهی است که در دایره حرف جیم افتاده است.

۴- میدانی زلف خوشبو و سیاه تو در گلزار بهشت چهره ات چیست؟ طاووسی است که در باغ بهشت افتاده است.

۵- ای مونس جان دل من در هوس دیدار روی تو، چون خاک راهی است که دستخوش نسیم شده است.

۶- این تن خاکی من حتی قادر نیست که چون گردی از سر کوی برخیزد، از آن رو که سخت از پای افتاده است.

۷- سایه قامت بالای تو ای عیسی نفس، پرتو روحی است که بر استخوانی پوسیده افتاده است.

۸- آنکسی که مقام و جایگاهی جز کعبه نداشت، دیدم که از یاد لب تو، پیوسته بر در میکده است.

۹- حافظ سرگشته و مجنون را با غم تو – ای یار گرامی – پیوستگی ای است که از عهد قدیم (روز الست) افتاده است.

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست تفسیر

انسانی بسیار حساس هستی ولی از این حساسیتهای بی مورد جز غم و غصه چیزی عایدت نمی شود و کارهایت را مشکل و دشوار می کند. تو که سالها به دنبال انجام این نیت بوده ای چرا حالا که وقت عمل رسیده با تصورات بیجا و حساسیتها و حسادتها کار خود را خراب می کنی. پیش از آنکه فرصت را از دست بدهی به خود بیا تا دم عیسایی او به زندگیت روحی تازه بخشد.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست تعبیر در فال

به زودی حاصل کار درستی که انجام داده اید را خواهید دید. وصال یار و رسیدن به مقصود نزدیک است اما به تلاش و پشتکار زیادی نیاز دارد تا او را در آغوش بکشید.

مدتی است فکرتان درگیر بیماری شده، نگران نباشید، به زودی لباس عافیت پوشیده و بیماری درمان می شود.

سفر معنوی در پیش دارید که باعث نزدیکی بیشتر شما و خداوند شده و با او تجدید پیمان خواهید کرد. در این سفر گمشده خود را پیدا می کنید.

غزل شماره ۳۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

دیوان حافظ

دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر می‌گیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشته‌است، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.

محتوا

دیوان حافظ کتابی است مشتمل بر همه اشعار باقی‌مانده از حافظ. بیشترِ این شعرها به زبان فارسی است، اما اشعار ملمع (به زبان فارسی و عربی) و یک غزل تمام عربی هم در آن به چشم می‌خورد. مهمترین بخش این دیوان، غزلیات است. شعرهایی در دیگر قالب‌های شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی هم در این دیوان هست. هیچ نشانه‌ای مبنی بر نابودی بخش عمده‌ای از اشعار حافظ در دست نیست و علاوه بر این، حافظ در زمان حیاتش شهرت زیادی داشته‌است. بنابراین زیاد نبودنِ تعداد شعرهای موجود در دیوان نشان می‌دهد که او شاعر پرکاری نبوده‌است.

غزلیات

شمار همهٔ غزل‌هایی که به‌طور کلی مورد پذیرش واقع شده‌اند، کمتر از ۵۰۰ غزل هستند: ۴۹۵ غزل در ویرایش قزوینی و غنی، ۴۸۶ غزل در ویرایش دوم خانلری و ۴۸۴ غزل در ویرایش سایه.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

رباعیات

اصالت رباعیات حافظ مورد تردید جدی است و ازاین‌رو همهٔ رباعیات از ویرایش سایه زدوده شده‌است. پرویز ناتل خانلری رباعیات حافظ می‌نویسد: «هیچ‌یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزل‌سرا نمی‌افزاید.»

منبع: ویکیپدیا

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *