دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

درود بر شما همراهان همیشگی سایت مولیزی.ممنون که با نگاهتان موجب دلگرمی به ما می شوید.در این پست قصد معرفی این غزل زیبا را از حضرت حافظ را دارم.

امیدوارم از مطالب پیشرو راضی باشید.

در ادامه این شعر را میخوانید.این شعر معرف در قالب غزل سرایده شده است.

شعر:

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند

آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند

کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند

منبع:ویکی نبشته

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند معنی

به ترتیب بیت ها

1- دیشب در خواب دیدم که فرشتگان، در میخانه معرفت را زدند. خاک آدم را با شراب عشق آمیختند و در قالب آفرینش ریختند.

2- ساکنان حریم مستوری و پاکدامنی عالم غیب، با منی که خاکسار راه نشین هستم، باده و شراب مستی حق نوشیدند.

3- آسمان با آن همه بزرگی اش نتوانست بار امانت و تکلیف الهی را تحمل کند، پس این کار را به من دیوانه و مجنون واگذار کردند.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست

4- از هفتاد و سه فرقه اسلامی، هفتاد و دوتای آنها در جنگ هستند، ستیز آنها را از نادانی بدان و عذرشان را بپذیر زیرا که چون راه راستین را نداستند، به سوی افسانه و خرافات رفتند.

5- خدا را شکر که بین من و پیر راه، صلح برقرار شد و صوفیان که چنین دیدند به رقص و سماع برخاستند و باده شکر و سپاسگزاری نوشیدند.

6 – آتش آن نیست که موجب خندیدن و شعله ور شدن شمع می شود بلکه آتش آن است که در خرمن هستی پروانه زدند و او را سوزاندند.

7- از آن زمان که بر گیسوی سخن با قلم شانه زدند جز حافظ هیچکس نتوانست از رخ اندیشه و تفکر، نقاب براندازد.

 

دوش دیدم که ملایک درمیخانه زدند تفسیر

پس از مدتها با خواست و یاری خدا زندگی به تو روی کرده است. بین
تو و او صلح و ثبات برقرار گردیده و تو از این بابت بسیار خوشحالی. مژده باد بر تو که در این دنیای پرهیاهو و آشوب به زندگی آرامی توأم با خوشبختی و شادکامی خواهی رسید. اما بدان که شرط تداوم این زندگی فداکاری و تلاش است در راه کسانی که دوستشان داری.

دوش دیدم که ملایک درمیخانه زدند صوتی

سپاس از همراهی صمیمانه شما عزیزان.

با تشکر مولیزی.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *