رباعیات دلنشین مهستی گنجوی
سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان.امروز میخواهیم یکی از شاعران زن را به شما معرفی کنیم و رباعیات دلنشین مهستی گنجوی را با شما دوستان به اشتراک بگذاریم.
ممنونم که همراه سایت مولیزی هستید.
خط بین که فلک بر رخ دلخواه نبشت
بر برگ گل و بنفشه ناگاه نبشت
خورشید خطی به بندگیش میداد
کاغذ مگرش نبود بر ماه نبشت
*************************
لاله چو پریر آتش شور انگیخت
دی نرگس آب شرم از دیده بریخت
امروز بنفشه عطر با خاک آمیخت
فردا سحری باد سمن خواهد بیخت
*************************
آتش بوزید و جامهٔ شوم بسوخت
وز شومی شوم نیمهٔ روم بسوخت
بر پای بُدم که شمع را بنشانم
آتش ز سر شمع همه موم بسوخت
*************************
بازار دلم با سر سودات خوشست
شطرنج غمم با رخ زیبات خوشست
دائم داری مرا تو در خانهٔ مات
ای جان و جهان مگر که با مات خوشست
****************************
در میکده پیش بت تحیّات خوش است
با ساغر یک منی مناجان خوش است
تصبیح و مصلای ریائی خوش نیست
زنّار مغانه در خرابات خوش است
مهستی گنجوی یا مَهسَتی گنجهای یا مِهسِتیِ گَنجَوی
(mɜhʂɨtɪ ɢæŋʝəɪ :IPA) شاعر فارسیسرای که در
سدهٔ پنجم و ششم هجری قمری میزیستهاست. مهستی
متشکل از دو واژهٔ «مَه» (ماه) و «سِتی» (خانم) برابر
با واژه «ماهبانو» است. مهستی پس از خیام، برجستهترین
رباعیسرای ایران بهشمار میآید و او را پایهگذار
مکتب شهرآشوب در قالب رباعی میدانند.
زادگاه مهستی شهر گنجه بودهاست و همدوره با غزنویان بود.
رشید یاسمی معتقد بود که «مهستی» متشکل از دو کلمه
«مَه» به معنی بزرگ و «سَتی» به معنی خانم بوده و
جمعاً این کلمه به معنی «خانمبزرگ» است. در
چهار سالگی پدرش او را به مکتبخانه فرستاد و چون
استعدادی سرشار داشت در دهسالگی با ادب زن دانشمند
بیرون آمد. او چنگ و عود و تار را به زیبایی
مینواخت. شهرت او بیشتر به خاطر رباعیاتش است.
وی در سرودههایش زنی فتنهگر و زیبا بودهاست که
عشاق فراوانی داشته، از جمله امیر احمد تاجالدین
بن خطیب که فرزند خطیب گنجه بوده و عاقبت به
عقد او در میآید. ابن خطیب مانند همسرش طبع شع
داشته و رباعیاتی نیز از او باقی ماندهاست.