روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

سلام به مولیزی های عزیز، با شعر روزی گذشت پادشهی از گذرگهی از پروین اعتصامی با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل شعر به همراه معنی آمده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما علاقمندان به شعر و ادب پارسی واقع شود. با مولیزی همراه باشید.

پروین اعتصامی

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی پروین اعتصامی

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست

پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست

معنی شعر روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

1- روزی پادشاهی از گذرگاهی می‌گذشت. فریاد شادی از بالای هر کوچه و پشت‌بامی بلند شد.

2- در آن وسط، کودک یتیمی سوال کرد که آن جسم تابناک که بر تاج پادشاه قرار دارد، چیست؟

3- دیگری جواب داد ما چه می‌دانیم که چه چیزی است. اینقدر معلوم است که باید کالایی گران‌قیمت باشد.

4- پیرزنی با کمر خمیده جلو رفت و گفت: این اشک چشم من و خون دلی است که شما خورده‌اید.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  شب تاریک و بیم موج

5- ما را با لباس و چوبدستی چوپانی فریب داده است. این گرگ، سالها است که به گله آشنایی دارد.

6- آن شخص پارسا که ملک و زمین و مزرعه و روستا خریداری می‌کند، دزد و راهزن است. آن پادشاهی که مال کشاورزان و رعیتان را می‌خورد گدا است.

7- نگاهی به قطره اشک یتیمان بکن تا بفهمی که روشنی و تلالو جواهرات پادشاهی از کجا می‌آید.

8- پروین! چه سودی دارد که به کسانی که به راه کج می‌روند، از راستی و درستی سخن بگویی؟ کجا کسی پیدا می‌شود که از حرف راست و حرف حق ناراحت نشود؟

قالب شعر روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

شعر روزی گذشت پادشهی از گذرگهی در قالب مثنوی سروده شده است.

پروین اعتصامی

رخشندهٔ اعتصامی معروف به پروین اعتصامی (زادهٔ ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز – درگذشتهٔ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) شاعر ایرانی است که به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» از او یاد شده‌است. پروین از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی تحت نظر پدرش و استادانی چون دهخدا و ملک‌الشعراء بهار سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان عصر خود بود که در شکل‌گیری زندگی هنری پروین و کشف استعدادها، و ذوق و گرایش وی به سرودن شعر نقش مهمی داشت.

او در بیست و هشت سالگی ازدواج کرد، اما به دلیل اختلاف فکری با همسرش، پس از چندی از او جدا شد. پروین پس از جدایی، برای مدتی در کتاب‌خانهٔ دانشسرای عالی تهران به شغل کتابداری به کار پرداخت. پروین پیش از چاپ دومین نوبت از دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در سی و پنج سالگی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه، در آرامگاه خانوادگی‌اش، به خاک سپرده شد. زادروز پروین (بیست و پنجم اسفندماه)، به عنوان «روز بزرگداشت پروین اعتصامی» نام‌گذاری شده‌است.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  ای که با سلسله زلف دراز آمده ای

منبع: ویکیپدیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *