زبان خامه ندارد سر بیان فراق

سلام و درود بر شما همراهان سایت گرامی سایت مولیزی.در ادامه با ما همراه باشید تا به شما عزیزان این غزل حضرت حافظ بنام زبان خامه ندارد سر بیان فراق را تقدیم کنم.

با تشکر از نگاه گرم شما.

شعر زبان خامه ندارد سر بیان فراق

دیوان اشعار حافظ,غزل شماره 297

این غزل حافظ تابلویی است که در شرح و بسط غم فراق به صورت هنرمندانه تهیه شده و در معرض قضاوت صاحبان سلیقه در قرون و اعصار قرار گرفته است. حافظ می‌گوید زبان قلم قصد ندارد که دوری از معشوق را شرح دهد، وگرنه قصه فراق را برای تو شرح می‌دادم. سپس افسوس می‌خورد که عمرش به امید وصال سپری شده اما جدایی به سر نرسیده است.

زبان خامه ندارد سر بیان فراق

متن شعر:

زبان خامه ندارد سر بیان فراق

وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق

****

دریغ مدت عمرم که بر امید وصال

به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق

****

سری که بر سر گردون به فخر می‌سودم

به راستان که نهادم بر آستان فراق

****

چگونه باز کنم بال در هوای وصال

که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق

****

کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی

فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق

****

بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود

ز موج شوق تو در بحر بی‌کران فراق

****

اگر به دست من افتد فراق را بکشم

که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق

****

رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب

قرین آتش هجران و هم قران فراق

بیشتر بخوان بیشتر بدان ما ز بالاییم و بالا می رویم

****

چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده‌ست

تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق

****

ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار

مدام خون جگر می‌خورم ز خوان فراق

****

فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق

ببست گردن صبرم به ریسمان فراق

****

به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ

به دست هجر ندادی کسی عنان فراق

****

معنی و تفسیر شعر زبان خامه ندارد سر بیان فراق

١- زبان قلم قصد ندارد که داستان فراق و دوری را بیان کند، و گرنه ی قصه ی هجران را برایت شرح می دهم؛ یعنی فراق چنان دردناک است که نمی توان گفت.

۲- افسوس و دریغ که بیشتر سال های عمرم در اشتیاق دیدار معشوق به پایان رسید، ولی زمان دوری و فراق او به آخر نرسید.

۳- قسم به راستان و صادقان که سرم را که از ناز و تفاخر بر آسمان می سائیدم، اینک بر آستان فراق نهاده ام.

۴- چگونه در آرزوی وصال چون پرنده بال بگشایم در حالی که مرغ دلم در آشیانه هجران و دوری پر و بال ریخته است.

۵- اکنون چه چاره ای می توانم بکنم در حالی که زورق صبرم از دست بادبان فراق در میان گردابی در دریای اندوه است؟

۶- ای معشوق!دیگر فرصت و فاصله ای نیست.به زودی از موج اشتیاق دیدارت در دریای بیکران فراق، کشتی عمرم غرق خواهد شد؛ یعنی عمر من در غم فراق تو دارد به پایان می رسد.

۷- اگر فراق به دست من نیفتد، نابودش میکنم و امید که روز هجران و خان و مان فراق همیشه سیاه باشد. مپ

بیشتر بخوان بیشتر بدان بی تو ای سرو روان

۸- یار و موافق لشکر خیال هستیم و همنشين صبر، یعنی که به آتش هجران نزدیکیم و با فراق، هم قرین هستیم.

۹- چگونه ادعای وصال تو را با جان و دل داشته باشم در حالی که تنم نماینده سرنوشت است و دلم ضامن فراق.

۱۰- از سوز اشتیاق دیدار معشوق دلم بسوخت و کباب شد و دور از یار، پیوسته از خوان و سفره ی فراق او خون جگر می خورم و رنج فراوان می برم.

۱۱- وقتی که فلک، سر مرا در چنبر عشق،گرفتار و اسیر دید،گردن صبرم را با ریسمان فراق بست.

۱۲- حافظ اگر این راه با پای شوق و اشتیاق به پایان می آمد هیچ کس عنان فراق را به دست هجران نمی سپرد.

زبان خامه ندارد سر بیان فراق تعبیر فال

امید کلید همه موفقیت ها و پیروزی هاست، اگرچه تاکنون از سختی های زیادی گذشته و مشکلات فراوانی را تحمل کرده اید اما همچنان امیدوار باشید و صبوری پیشه کنید تا به اهداف خود برسید.

این روزها نیز خواهد گذشت و شادی و خوشبختی جای غم و اندوه را خواهد گرفت. قلب مهربان و بخشنده ای دارید اما گاهی با زبان تیز دیگران را می رنجانید.

سعی نکنید خواسته ای را به زور به دست آورید، با توکل بر خدا تلاش کنید و همه چیز را به خداوند بسپارید.