شعر عاشقانه سعدی

سعدی

شعر عاشقانه سعدی

درود به بازدیدکنندگان سایت مولیزی.بسیار سپاسگذارم که ما را دنبال میکنید.فکر کنم شما دوستان تا الان حداقل یکی از اشعار سعدی را خونده باشید ما میخواهیم به شما عزیزان شعر عاشقانه سعدی را معرفی کنیم.با ما همراه باشید.

شعر عاشقانه سعدی شیرازی

خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که مه را بر زمین بینند و مه بر آسمان باشد

******

گفتی نظر خطاست تو دل می‌ بری رواست
خود کرده جرم و خلق گنه کار می‌ کنی

******

شعر سعدی در مورد عشق

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت

جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت
کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت

راه آه سحر از شوق نمی‌یارم داد
تا نباید که بشوراند خواب سحرت

******

شعر سعدی عاشقانه غمگین

چه جرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی

جنایت از طرف ماست یا تو بدخویی

تو از نبات گرو برده‌ای به شیرینی

به اتفاق ولیکن نبات خودرویی

هزار جان به ارادت تو را همی‌جویند

تو سنگدل به لطافت دلی نمی‌جویی

ولیک با همه عیب از تو صبر نتوان کرد

بیا و گر همه بد کرده‌ای که نیکویی

تو بد مگوی و گر نیز خاطرت باشد

بگوی از آن لب شیرین که نیک می‌گویی

گلم نباید و سروم به چشم درناید

مرا وصال تو باید که سرو گلبویی

به دست جهد نشاید گرفت دامن کام

اگر نخواهدت ای نفس خیره می‌پویی

درست شد که به یک دل دو دوست نتوان داشت

به ترک خویش بگوی ای که طالب اویی

همین که پای نهادی بر آستانه عشق

به دست باش که دست از جهان فروشویی

درازنای شب از چشم دردمندان پرس

تو قدر آب چه دانی که بر لب جویی

ز خاک سعدی بیچاره بوی عشق آید

هزار سال پس از مرگش ار بینبویی

 

ابومحمد مشرف‌ الدین مصلح بن عبدالله بن مشرف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسنده  پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استاد سخن، پادشاه سخن، شیخ اجل و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند. او در نظامیه بغداد که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد.

منبع: ویکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *