مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

وقت بخیر همراهان گرامی سایت مولیزی.سپاس از این که سایت ما را انتخاب کردید.در این پست قصد دارم این شعرزیبای سعدی شیرازی را برای شما عزیزان به اشتراک بگذارم.

ممنون  که تا آخر پست با ما همراه خواهید بود.

شعرمرده آنست که نامش به نکویی نبرند

درادامه با این شعر این شاعر بزرگ آشنا می شوید.این شعر در غزلیات سعدی واقع شده است.

دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند

یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند

الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند

عارفان هر چه ثباتی و بقایی نکند

تا تطاول نپسندی و تکبر نکنی

که خدا را چو تو در ملک بسی جانورند

این سراییست که البته خلل خواهد کرد

خنک آن قوم که در بند سرای دگرند

دوستی با که شنیدی که به سر برد جهان

حق عیانست ولی طایفه‌ای بی‌بصرند

دیگران در شکم مادر و پشت پدرند

گوسفندی برد این گرگ معود هر روز

گوسفندان دگر خیره درو می‌نگرند

عاقبت خاک شد و خلق به دو می‌گذرند

کاشکی قیمت انفاس بدانندی خلق

تا دمی چند که ماندست غنیمت شمرند

گل بیخار جهان مردم نیکو سیرند

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

 

ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند. او در نظامیهٔ بغداد  که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود

منبع:ویکی پدیا

سپاس از این که تا آخر پست با مولیزی همراه بودید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *