مقدار یار همنفس چون من نداند
با عرض سلام و درود خدمت شما همراهان گرامی سایت مولیزی.ما مفتخریم که به شما عزیزان اطلاع رسانی می کنیم.لطفا درادامه با ما همراه باشید تا شما را با این غزل زیبا از حضرت سعدی آشنا کنم.
ممنون که سایت ما را انتخاب کردید.
شعرمقدار یار همنفس چون من نداند
این شعر درغزلیات ,دیوان اشعار حضرت سعدی واقع شده است.
نام شعر: ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
غزل شماره 8
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وان گه بده اصحاب را
***
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را
***
هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
***
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند استادهام نشاب را
***
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
***
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را
***
امروز حالی غرقهام تا با کناری اوفتم
آن گه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
***
گر بیوفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی
کان کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
***
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را
***
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
***
مقدار یار همنفس چون من نداند معنی
بیت1: ای ساقی آن باده را بیاور که بیش از حد به آن مشتاقم . اول با آن باده مرا سیراب و سرمست کن و سپس آن را به اصحاب و یاران بنوشان . [ آب = شراب / اصحاب = جمع صاحب به معنی یاران و دوستان ]
بیت2: من هم پیش از آنکه این اتفاق برایم رخ دهد، چشمم را از خواب خوش باز نمیکردم. اما روزی که از یارانم جدا افتادم، به خواب «شب بخیر» گفتم (خواب را ترک کردم).
بیت3: هرگاه آن معشوق زیبارو از پیشِ مسجد پارسایی بگذرد و چشم آن پارسا بر ابروی او بیفتد . نمازش باطل می گردد . [ پارسا = عابد و زاهد / صنم = بت / محراب = جایی در مسجد که امام در آنجا نماز می گذارد ، قبله ]
بیت4: من همانند صید وحشی نیستم که در بندِ جانِ خویش باشم . اگر او با تیر قصدِ جانم را کند . در برابر تیرهای او ایستاده ام و نمی گریزم . [ نُشّاب = تیرها ]
بیت5: هیچ کسی به اندازه من، ارزش یار همنفس را نمیداند. چراکه، ماهی هنگامی که به خشکی میافتد، ارزش آب را میفهمد.
بیت6: زمانی، تا کمرم در آب بود و در آب دست و پا میزدم. اکنون، معنی دریای ژرف که انتها ندارد را درک میکنم. (در دریایی بیانتها غرقه شدهام) [ میان = کمر/ بی پایاب = عمیق و ژرف ]
بیت7: اینک که غرقۀ این دریایم ، باش تا آب مرا به ساحل اندازد . آنگاه دردِ دلِ خویش را از آن غرقاب و گرداب برایت بیان خواهم کرد . یعنی عاشق نمی تواند احوالِ عشق را در زمانِ غلبۀ شوق بیان کند . [ با = در اینجا به معنی «به» بکار رفته است / کنار = ساحل و کنارۀ دریا / غرقاب = آبِ عمیق که شخص را غرق کند ، مقابل پایاب ]
بیت8: گر با شکایت بردن به نزد پادشاه، بیوفایی کردم به این دلیل بود که آن که کافر است، تنها دشمنانش را میکشد ولی این یار ما آنقدر سنگدل است که حتی دوستانش را هم میکشد.
بیت9: نگهبان یار، از دست عاشقان و مشتاقان یار، صدایش در آمده است. همانگونه که آواز آوازهخوانی که درون خانه مینوازد، برای دربان مایه زحمت است (چرا که دیگران با شنیدن صدای آواز میخواهند به خانه وارد شوند).
بیت10: ناصح به سعدی می گوید : ای سعدی ، وقتی او به تو ستم روا می دارد ، پس دیگر به نزدِ او مرو . سعدی پاسخ می دهد : ای کور دل ، مگر من به نزد او می روم ؟ او مرا چون ماهی به دام افکنده و قلّاب را می کشد . [ جور = ظلم و ستم / بی بصر = نابینا و بی بصیرت / قلّاب = آهن پارۀ سرتیز و کج که بدان ماهی را شکار کنند (لغت نامه) ]
در این بیت : سعدی به ماهی ، و محبوب به صیاد تشبیه شده است .
مقدار یار همنفس چون من نداند همایون شجریان
در ادامه شما عزیزان می توانید این آهنگ زیبا را از همایون شجریان بنام قلاب دانلود کنید.
دانلود آهنگ با کیفیت خوب (128)
دانلود آهنگ با کیفیت عالی (320)
امیدوارم از مطالب پست راضی بوده باشید.
با سپاس فراوان مولیزی.