من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
به نام خدا.بازدید کنندگان عزیز سایت مولیزی سلام.در این پست قصد دارم یک غزل دیگر از حضرت سعدی را برای شما عزیزان به اشتراک بگذارم.
در ادامه با ما همراه باشید تا این شعر و معنی آن را تقدیم تان کنم.
شعرمن خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
دیوان شمس,حضرت سعدی
غزل 508:
مشتاق توام با همه جوری و جفایی
محبوب منی با همه جرمی و خطایی
**************
من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
در حضرت سلطان که برد نام گدایی
**************
صاحب نظران لاف محبت نپسندند
وان گه سپر انداختن از تیر بلایی
**************
باید که سری در نظرش هیچ نیرزد
آن کس که نهد در طلب وصل تو پایی
**************
بیداد تو عدلست و جفای تو کرامت
دشنام تو خوشتر که ز بیگانه دعایی
**************
جز عهد و وفای تو که محلول نگردد
هر عهد که بستم هوسی بود و هوایی
**************
گر دست دهد دولت آنم که سر خویش
در پای سمند تو کنم نعل بهایی
**************
شاید که به خون بر سر خاکم بنویسند
این بود که با دوست به سر برد وفایی
**************
خون در دل آزرده نهان چند بماند
شک نیست که سر برکند این درد به جایی
**************
شرط کرم آنست که با درد بمیری
سعدی و نخواهی ز در خلق دوایی
**************
معنی بیت من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
بیت2: من چه ارزشی دارم که آرزوی ِ وصال ِ تو را در سر بِپَرورانم؟ در پیشگاه ِ پادشاه چه کسی از گدا نام می بَرَد؟
غزلیات سعدی مجموعهٔ شعرهاییست که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آنها بهوسیلهٔ استادان زبان و ادب فارسی منتشر شدهاست. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد. سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیدهاست. علی دشتی وجه تمایز سعدی از دیگر غزلسرایان را در طنین و ترنمی میداند که در اشعار و بهخصوص غزلیات وی وجود دارد. به تعبیر وی، «موزونی و خوش آهنگی» کلام در غزلیات سعدی به سادگی قابل توصیف نیست و آن را به یک منحنی یا دایره تشبیه میکند که در آن پیوستگی واژگان با هیچ زاویهای شکست برنمیدارد.
منبع:ویکی پدیا
سپاس از این که تا آخر پست با ما همراه بودید.
با تشکر مولیزی.