نازپرورده تنعم

نازپرورده تنعم

نازپرورده تنعم

سلام به مولیزی های عزیز، با پستی دیگر در خدمت شما عزیزان هستیم. درادامه غزل زیبای نازپرورده تنعم ازغزلیات شاعر بزرگ حافظ شیرازی برای شما همراهان همیشگی آورده ایم. با ما همراه باشید…

ناز پرورده تنعم نبرد راه بدوست

حافظ
 غزلیات حافظ

نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی

شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب

ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

غم دنیای دنی چند خوری باده بخور

حیف باشد دل دانا که مشوش باشد

دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش

گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

معنی غزل نازپرورده تنعم

معنی لغات غزل

نقد:سیم وزر ، مسکوک ، زمان حال، حال حاضر و بالفعل.
غَش:به فارسی با فتح اول به معنی تزویر ، مکر، وحیله ، خیانت ، ناخالص بودن و در زبان عربی به معنای خیانت و خبث.
نگران:در حال نگریستن ، در حال تماشا، مضطرب و پریشان.
بی غش: بدون شیله ، پیله واستتار، نقص.
مستوجب:سزاوار ، لایق ، در خور ، مستحق.
وِردِ سحری:دعای سحرگاهان.
مست شدی:از خود بیخود می شد.
مَحَک: سنگ محک، سنگی که باآن عیار طلا را می سنجند
محک تجربه: ( اضافه تشبیهی ) کنایه از اینکه پای تجربه و آزمایش به میان آید.
ساقی:خط سبز چهره ساقی ، موهای تازه رسته بر چهره ساقی.
زند نقش بر آب: (۱) بر آب نقش ببندد ، کار بی حاصل انجام دهد. (۲) در گونه و عارض مانند آب روشن و زلال منعکس شود. ناز پرورد تنعم :ناز پروده و در ناز و نعمت بزرگ شده.
دُنییِّ دَنی :دنیای پست و کلمه دنیا از دنی گرفته شده که لغت مقابل علوی است.
مشوّش:پریشانحال ، آشفته، مضطرب.
دلق:خرقه ، لباسی که صوفیان روی همه لباسها می پوشند.
ساقی مهوش: ساقی زیبا روی ماه مانند.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

معانی ابیات غزل

١- حالات صوفی به تمامی خالصی و بی ریا نیست، چه بسیار خرقه ها که لایق سوختن است.

۲- صوفی ما که از دعا و نیایش سحرگاهان مست میشد، بیا شامگاه او را ببین که از شراب، چه سرخوش شده است.

٣- خوب است اگر که تجربه را محک قرار دهیم تا هر کس که ناخالصی دارد روسیاه و رسوا شود.

۴- اگر خط چهره ساقی این گونه در آب منعکس شود، چه بسیار چهره هایی که به اشک خونین، رنگین شود.

۵- کسی که در ناز و نعمت پرورده شده، راه وصل به جانان را نخواهد یافت زیرا که عاشقی، شیوه و پیشه وارستگان رنج کشیده است.

۶- تا کی می خواهی غم دنیای پست را بخوری، شراب بنوش زیرا حیف است که دانایی چون تو، چنین مضطرب و پریشان باشد.

۷- باده فروش، خرقه و سجاده حافظ را با خود خواهد برد اگر که از دست آن ساقی ماهرو، ساغری شراب گیرد.

حافظ

خواجه شمس‌ُالدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی (زادهٔ ۷۲۷ هجری قمری – درگذشتهٔ ۷۹۲ هجری قمری در شیراز)، نامدار به لِسان‌ُالْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسان‌ُالْعُرَفا و ناظِم‌ُالاُولیاء، شاعر سدهٔ هشتم هجری ایران است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است. او از مهم‌ترین اثرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی، اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او به گونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگ‌داشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. مطابق تقویم رسمی ایران این روز روز بزرگداشت حافظ نامیده شده‌است.
منبع: ویکیپدیا

بیشتر بخوان بیشتر بدان  زاهد کشوری بدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *