چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست

چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست

سلام به مولیزی های عزیز، با غزل چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست از غزليات زیبای سعدي شیرازی با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل غزل به همراه معنی و همچنین دانلود آهنگ سالار عقیلی به نام ماهور چنان برای شما همراهان همیشگی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان واقع شود.

سعدی

چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست – غزل شماره ۴۰

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد
خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال
در سرای نشاید بر آشنایان بست

در قفس طلبد هر کجا گرفتاریست
من از کمند تو تا زنده‌ام نخواهم جست

غلام دولت آنم که پای بند یکیست
به جانبی متعلق شد از هزار برست

مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت
اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست

نماز شام قیامت به هوش بازآید
کسی که خورده بود می ز بامداد الست

نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول
معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست

اگر تو سرو خرامان ز پای ننشینی
چه فتنه‌ها که بخیزد میان اهل نشست

برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
که اختیار من از دست رفت و تیر از شست

حذر کنید ز باران دیده سعدی
که قطره سیل شود چون به یک دگر پیوست

خوش است نام تو بردن ولی دریغ بود
در این سخن که بخواهند برد دست به دست

بیشتر بخوان بیشتر بدان  حکم دل است که مشکل است بین من و تو

معنی شعر چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست

1- آنچنان آشفته موی تو هستم و از بوی تو مست شده‌ام که از هیچ چیزی که در دو جهان وجود دارد، آگاه نیستم.

2- دیگر چشمم بر روی کس دیگری نیست. ابراهیم نفس من، همه بت‌های زیبا را شکست.

3- از شدت فکر و خیالی که در سرم است، فرصت خوابیدن پیدا نمی‌کنم. شایسته نیست که در خانه را به روی آشنایان ببندیم.

4- هرجا که اسیری باشد، به دنبال در قفس می‌گردد. ولی من تا زمانی که زنده هستم، از کمند تو رهایی پیدا نخواهم کرد.

5- بنده همت آن کسی هستم که پای‌بند یک نفر است. به یک سو تعلق پیدا کرد و از هزار سوی دیگر، رهایی یافت.

6- اگر حتی بخواهی دلم را هم بسوزانی، باز هم فرمانبر امر تو هستم. حتی اگر بخواهی پاره پاره کنی، باز هم اسیر فرمان تو هستم.

7- کسی که از بامداد الست شراب نوشیده باشد (از پیش از آفریده شدن شراب نوشیده باشد) در هنگام نماز شام قیامت هوشیاری‌اش را به دست می‌آورد.

8- نگاه من به تو است و دیگران سرگرم خودشان هستند. همنشینان سرمست شراب هستند و عارفان از وجود ساقی مست هستند.

9- ای سروی که با ناز راه می‌روی! اگر تو از پای ننشینی، چه بلوا و آشوبی در میان آنان که نشسته‌اند پدید می‌آید!

10- ای برادران و ای بزرگان! من را اندرز ندهید که من اختیار خودم را از دست داده‌ام و تیر از زیر شست دستم رها شده است.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

11- از باران چشم و اشکهای سعدی دوری کنید چرا که پس از پیوستن قطره‌ها به یکدیگر، سیل ایجاد می‌شود.

12- خیلی زیباست که نام تو را ببرم ولی حیف است که در این سخن (در این شعر) که آن را دست به دست جابجا خواهند کرد، نام تو را بیاورم.

چنان به موی تو آشفته ام سالار عقیلی

دانلود آهنگ سالار عقیلی به نام ماهور چنان

سالار عقیلی

پخش آنلاین

دانلود با کیفیت 128

سعدی

ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند.

او در نظامیهٔ بغداد که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد – تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آن‌جا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.

بیشتر عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و هم‌زمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومت‌های وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس، به واسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد، ششمین و معروف‌ترین اتابکان سَلغُری شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند.

همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوج‌گیری تصوف در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدی‌پژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزه‌های مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. در مقابل، نشانه‌هایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده می‌شود.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  من صید وحشی نیستم

سعدی بیش از آن که تابع اخلاق به‌صورت مطلق و فلسفی آن باشد، مصلحت‌اندیش است و ازین‌رو اصولاً نمی‌تواند طرفدار ثابت و بی‌چون‌وچرای قاعده‌ای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کرده‌است. برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را غیراخلاقی، بی‌ارزش، متناقض و ناهماهنگ قلمداد کرده‌اند.

منبع: ویکیپدیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *