بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست داران شعر و ادب فارسی.سایت مولیزی مفتخر است که بار دیگر به شما اطلاع رسانی می کند.در ادامه با ما همراه باشید تا یک غزل زیبای دیگر از حضرت حافظ را تقدیم شما عزیزان کنم.
با سپاس از این که تا آخر پست همراه ما خواهید بود.
شعر بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
دیوان حافظ,غزل شماره 205
نام شعر: تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
این غزل حضرت حافظ در زمانی که شاه شجاع حکومت شیراز را به برادرش شاه محمود سپرده و خود به ابرکوه رفته سروده شده است. حافظ خود را بنده و غلام پیر مغان میداند. پیر مغان یا پیشوای زردشتیان کسی بوده که می میفروخته است و حافظ با اعلام بندگی، خود را شرابخوار معرفی میکند و این سخن را برای مقابله با زاهدان ریاکار میگوید.
متن غزل:
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
******
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
******
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
******
برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو
راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
******
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود
******
بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد
زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود
******
معنی شعر بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
بیت۱- تا زمانی که از شراب و میکده ی عشق نام و نشانه ای وجود داشته باشد، پیوسته بنده و مطیع پیر مغان خواهیم بود.همیشه در برابر او متواضع و خاکسار و گوش به فرمان هستیم.
بیت۲- حلقه بندگی پیر مغان از روز ازل در گوش من است و ما بر همان قرار و پیمانیم که بودیم و همچنان خواهیم بود.
بیت٣- اگر زمانی گذرت به مزار ما افتاد و از کنار آن عبور کردی، کمال آرزو را بخواه و از روح حافظ کمک بخواه تا عالم رندان و عاشقان را دریابی؛ زیرا آنجا زیارتگاه رندان عاشق پیشه ی عالم خواهد بود.
بیت۴- ای زاهد ظاهر پرست و خودبین دور شو که از چشم من و تو، راز و اسرار آفرینش پنهان است و پنهان خواهد ماند.
بیت۵- معشوق زیباروی عاشق کُش من، امروز مست و در حال جلوه گری بیرون رفت، باید منتظر ماند تا معلوم شود که بار دیگر از چشم کدامین عاشق دل خسته، اشک خونین جاری خواهد شد؟
بیت۶- شبی که به شوق دیدار تو سر بر سنگ لحد گور خود بگذارم تا بامداد روز قیامت چشمانم دلواپس و چشمانتظار باقی خواهند بود. یعنی منتظرم که قیامت شود و تو را ببینم و دلواپسم که آیا تو را خواهم دید یا نه.
بیت۷- اگر بخت حافظ به همین صورت مساعدت کند. گیسوی معشوق را به دست دیگران خواهد داد.
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه تعبیر فال
انسانی باوفا هستی و اگر به کسی دست دوستی دادی، تا آخر با او هستی و رفیق نیمهراه نمیشوی که نشان از شخصیت والا و ادب تو دارد. همچنان به این رویه ادامه بده که اخلاق خوب باعث پیشرفتت خواهد شد.
به تازگی احساس میکنی بدشانسی آوردهای و چیزی را که حق تو بوده، دیگران تصاحب کردهاند اما نگران نباش. هیچ کس نمیداند که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد اما میتواند با عقل و درایت، فردای خویش را همانگونه که دوست دارد بسازد.
صبر، استقامت و امید لازمه هر کاری است تا بتوان با آنها به وصال یار رسید. پس عجله نداشته باش، صبر کن و به آینده روشن امیدوار باش. توکل و کمک خواستن از خدا را فراموش نکن.
برسر تربت ما چون گذری همت خواه صوتی
غزل شماره 205 با صدای علی موسوی گرمارودی
پخش آنلاین:
برای دانلود این صوت اینجا کلیک کنید.
با تشکر از اینکه نگاه زیبایتان را به مولیزی اختصاص دادید.