نرود میخ آهنی در سنگ
درود بر بازدیدکنندگان عزیز سایت محبوب مولیزی با ما همراه باشید تا ضرب المثل
نرود میخ آهنی در سنگ از سعدی شیرازی را برای شما بازگو کنم.
امیدوارم مطالب مفید واقع شود.
حکایت نرود میخ آهنی در سنگ
حکایت شماره 19:
معنی حکایت نرود میخ آهنی در سنگ
کاروانی تجارتی از سرزمین یونان عبور می کرد و همراهشان کالاهای گرانبها و بسیاری بود. رهزنان غارتگر به آنها حمله کردند و همه اموال کاروانیان را غارت نمودند. بازرگان به گریه و زاری افتادند و خدا و پیامبرش را واسطه قرار دادند تا رهزنان به آنها رحم کنند، ولی رهزنان به گریه و زاری آنها اعتنا ننمودند.
لقمان حکیم در میان آن کاروان بود. یکی از افراد کاروان به او گفت: ((این رهزنان را موعظه و نصیحت کن، بلکه مقداری از اموال ما را به ما پس دهند، زیرا حیف است که آن همه کالا تباه گردد.))
لقمان گفت: ((سخنان حکیمانه به ایشان گفتن حیف است. ))
حکیم نیش خندی زد و گفت: این افراد زباننفهم هستند و اگر رحم داشتند و صحبت کردن با آنها فایدهای داشت که به مردم رحم میکردند و اموال مردم را تصاحب نمیکردند. نصیحت روی این آدمهای پست اثری ندارد.
معنی ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ
یعنی شخص بعد از شنیدن ساعت های پند و اندز دوباره کار خودش را انجام میدهد وهر چقدر به یک انسان جاهل بخواهی نصیحت کنی، روی او تاثیری نمی گذارد و فقط کار بیهوده کردن است
این ضرب المثل وقتی به کارکه شخص بعد از شنیدن ساعت های پند و اندز دوباره کار خودش را انجام میدهد.
ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ به انگلیسی
Iron ore is not nailed
کتاب گلستان سعدی
گلستان نوشتهٔ شاعر و نویسندهٔ پرآوازه ایرانی سعدی شیرازی است. به باور بسیاری، گلستان تأثیرگذارترین کتابِ نثر در ادبیات فارسیاست. که در یک دیباچه و هشت باب به نثر مسجَّع (آهنگین) نوشته شدهاست. بیشترِ نوشتههای آن کوتاه و به شیوهٔ داستانها و پندهای اخلاقی است.
منبع : ویکی پدیا
با تشکر از همراهی شما عزیزان/مولیزی.