نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید

نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید

نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید

سلام و درود به مولیزی های عزیز، با شعر نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید از غزلیات زیبای حافظ شیرازی با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل غزل، معنی ابیات، تفسیر، تعبیرغزل درفال، فایل صوتی غزل و همچنین دانلود آهنگ درد دل از استاد  محمدرضا شجریان برای شما همراهان همیشگی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما همراهان گرامی مولیزی واقع شود.

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی متخلص به “حافظ”، غزلسرای بزرگ و از خداوندان شعر و ادب پارسی است. وی حدود سال ۷۲۶ هجری قمری در شیراز متولد شد. دیوان اشعار او شامل غزلیات، چند قصیده، چند مثنوی، قطعات و رباعیات است. وی به سال ۷۹۲ هجری قمری در شیراز درگذشت. آرامگاه او در حافظیهٔ شیراز زیارتگاه صاحبنظران و عاشقان شعر و ادب پارسی است.

نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید – غزل شماره 237 دیوان حافظ

نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید
فغان که بخت من از خواب در نمی‌آید

صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش
که آب زندگیم در نظر نمی‌آید

قد بلند تو را تا به بر نمی‌گیرم
درخت کام و مرادم به بر نمی‌آید

مگر به روی دلارای یار ما ور نی
به هیچ وجه دگر کار بر نمی‌آید

مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید
وز آن غریب بلاکش خبر نمی‌آید

ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا
ولی چه سود یکی کارگر نمی‌آید

بسم حکایت دل هست با نسیم سحر
ولی به بخت من امشب سحر نمی‌آید

بیشتر بخوان بیشتر بدان  رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف سیاهت به سر نمی‌آید

ز بس که شد دل حافظ رمیده از همه کس
کنون ز حلقه زلفت به در نمی‌آید

معنی نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید

١- نفسم بند آمد و مرادم از تو حاصل نشد، افسوس که بخت خوابیده من قصد بیداری ندارد.

۲۔ باد صبا، غباری از کوی یار به چشمانم انداخت که دیگر نمی توانم حتى آب حیات را ببینم و چندان ارزشی دیگر برایم ندارد.

۳- تا زمانی که نامت بلند تو را در آغوش نگیرم، نهال آرزو و کامروایی ام ثمر نخواهد یافت.

۴۔ مگر اینکه چهره دلارای بار، مرا مدد رساند وگرنه به هیچ صورت دیگری، این کار انجام نمی گیرد.

۵- دلم در گیسوی تو اقامت گزید، زیرا آن را جایگاهی دلپذیر بافت و دیگر از آن غریب بلا کشیده خبری نیست.

۶- از زهگیر کمان راستی، هزاران تیر دعا انداخته ام اما چه سود زیرا که یکی هم به هدف نخورد و مؤثر نیفتاد.

۷- دل من داستانهای بسیار با نسیم سحری دارد اما اگر به بخت و اقبال من باشد، در پی امشب، سحری نخواهد بود.

۸- زندگی و عمر من در این تصور باطل به پایان رسید اما هنوز بلای گیسوان سیاه تو به پایان نمی رسد.

۹- از بس که دل حافظ از همه کس گریزان شده است اکنون از حلقه های گیسوی تو خارج نمی شود.

تفسیر نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید

مدتی پیش از کسی که به او علاقه داری پاسخ منفی گرفتی و از بخت خود گله داری. ناامید و مأیوس شده ای و فکر می کنی زندگی برای تو تمام شده ولی واقعیت این نیست. بیش از این عمر خود را با خیالبافی تلف نکن و زندگیت را از نو شروع کن، خدا با توست و یاریت خواهد کرد.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  خم زلف تو دام کفر و دین است

تعبیر نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید در فال

مدتی است اوضاع و احوال خوبی ندارید و امید خود را کاملا از دست داده اید، به نظر می رسد همه چیز از دست رفته و رسیدن به مراد دل غیرممکن و نشدنی است.

گمان می کنید دعا و التماس های شما به درگاه پروردگار تاثیری نداشته اما شک به دل خود راه ندهید و به خداوند توکل کنید که سرانجام اوضاع شما را سر و سامان خواهد داد و مشکلات حل می شوند و به مقصود خود خواهید رسید.

صوتی غزل شماره 237 دیوان حافظ

دانلود آهنگ نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید شجریان

محمدرضا شجریان

پخش آنلاین

دانلود با کیفیت 128

دیوان حافظ

دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر می‌گیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشته‌است، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.

محتوا

دیوان حافظ کتابی است مشتمل بر همه اشعار باقی‌مانده از حافظ. بیشترِ این شعرها به زبان فارسی است، اما اشعار ملمع (به زبان فارسی و عربی) و یک غزل تمام عربی هم در آن به چشم می‌خورد. مهمترین بخش این دیوان، غزلیات است. شعرهایی در دیگر قالب‌های شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی هم در این دیوان هست. هیچ نشانه‌ای مبنی بر نابودی بخش عمده‌ای از اشعار حافظ در دست نیست و علاوه بر این، حافظ در زمان حیاتش شهرت زیادی داشته‌است. بنابراین زیاد نبودنِ تعداد شعرهای موجود در دیوان نشان می‌دهد که او شاعر پرکاری نبوده‌است.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی

غزلیات

شمار همهٔ غزل‌هایی که به‌طور کلی مورد پذیرش واقع شده‌اند، کمتر از ۵۰۰ غزل هستند: ۴۹۵ غزل در ویرایش قزوینی و غنی، ۴۸۶ غزل در ویرایش دوم خانلری و ۴۸۴ غزل در ویرایش سایه.

رباعیات

اصالت رباعیات حافظ مورد تردید جدی است و ازاین‌رو همهٔ رباعیات از ویرایش سایه زدوده شده‌است. پرویز ناتل خانلری رباعیات حافظ می‌نویسد: «هیچ‌یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزل‌سرا نمی‌افزاید.»

منبع: ویکیپدیا

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *