پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
با سلام و خسته نباشید به بازدیدکنندگان عزیز سایت محبوب مولیزی.در این پست با شعر پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد از حافظ بزرگ همراه هستیم،در ادامه متن غزل به همراه معنی کامل ابیات ،تفسیر،تعبیرو فایل صوتی آنرا به شما عزیزان تقدیم میکنم امیدوارم این مطالب مورد رضایت شما قرار بگیرد.
شعر پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
حافظ » غزلیات » غزل شماره 110
متن غزل :
1-پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
✦✦✦✦✦✦✦✦
2-از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد
✦✦✦✦✦✦✦✦
3-دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد
✦✦✦✦✦✦✦✦
4-از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
✦✦✦✦✦✦✦✦
5-مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد
بس کشته دل زنده که بر یک دگر افتاد
✦✦✦✦✦✦✦✦
6-بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
✦✦✦✦✦✦✦✦
7-گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد
✦✦✦✦✦✦✦✦
8-حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود
بس طرفه حریفیست کش اکنون به سر افتاد
✦✦✦✦✦✦✦✦
معنی شعر پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
۱-هنگام پیری، عشق دوران جوانی به سرم افتاد و راز عشق را که در دل پنهان کرده بودم آشکار شد. عشق و عاشقی معمولاً صفت جوانان است و حافظ با دانستن این قضیه عشق خود را عجیب میداند و از آن بدتر راز عشقش پیش همگان فاش شده است.
٢- از طریق نگاه، مرغ دلم، راه آسمان را در پیش گرفت، ای چشم نگاه کن که دل به دام چه کسی افتاده است.
٣- افسوس و حسرت میخورم که از دست عشق آن آهوی مشکدار خوشبوی چشم سیاه، خون دل زیادی مانند نافه بر جگرم ریخت. عشق آن محبوب خونین دلم کرده است. نافه کیسهای زیر شکم آهو است که مشک همان ماده سیاه خوشبو در آن قرار دارد.
۴- هر نافه خوشبویی که در دست نسیم سحرگاهان افتاد، به واسطه خاک خوشبوی سر کوی شما بود.
۵- ای معشوق! از زمانی که دلبری و عشوه گری را آغاز کردی، چه بسیار بودند افراد دل آگاه و عاشق پیشه ای که تاب زیبایی تو را نیاوردند و در راه عشق تو جان شیرین خود را فدا کردند.
۶- ما در این سرای جزادهنده، تجربه بسیار آموختیم و دانستیم که هر کس با درد نوشان بستیزد، نابود خواهد شد.
۷- سنگ سیاه حتی اگر جان خود را هم فدا کند یعنی نهایت تلاش خود را بنماید، باز هم لعل و گوهر نخواهد شد، زیرا اگر کسی از اصل بد باشد، نمیتواند با سرشت واقعی خود کاری کند. این بیت را در کنایه به فرد بدذات میگوید که خودش را هم بکشد، ارجمند نمیشود.
۸- حافظ که سرگیسوی زیبارویان هدایتگر و دستگیرش بود، عاشقی چابک بوده که اکنون با سر به زمین افتاده است.
تفسیر شعر پیرانه سرم عشق جوانی به سرافتاد
تعبیر شعر پیرانه سرم عشق جوانی به سرافتاد
1. وظیفهای برعهده تو قرار گرفته که بیش از حد توان و طاقت توست اما با کمی تلاش و کوشش و کمک گرفتن از دیگران از پس آن برمیآیی. اعتدال و میانهروی در هر کاری را فراموش مکن. صادق باش تا بتوانی به هر چیزی که میخواهی برسی.
2. پس از مدتها اکنون فکر و ایده جدیدی به سر شما افتاده است که نیرویی تازه به شما بخشیده. بدان که عملی کردن این کار سختی و مشقات بسیاری دارد. ولی آنچه عایدت می شود خستگی تمام این سختی ها را از تنت بدر خواهد کرد. تو چون ذاتی پاک و خوب داری به موفقیت خواهی رسید و خدا یاریت خواهد کرد.
پیرانه سرم عشق جوانی به سرافتاد علی موسوی گرمارودی
پخش زنده آهنگ :
برای دانلود آهنگ به اینجا کلیک کنید
با تشکر ازاینکه ما را تا آخر پست همراهی کردید/مولیزی.