یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد

با عرض سلامی گرم خدمت شما همراهان گرامی سایت مولیزی.ممنون که سایت ما را انتخاب کردید.در ادامه با ما همراه باشید تا این غزل ازغزلیات حضرت حافظ را تقدیم تان کنم.

سپاس که تا آخر پست با ما همراه خواهید بود.

شعر یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد

این غزل در دیوان اشعار حضرت حافظ قرار دارد.

غزل شماره 169

این نشان می‌دهد که گویا از اینکه هیچکس را یارای مقابله با حاکم زورگو نیست، حوصله شاعر بسر آمده و این غزل را سروده است. حافظ به اطراف خود نگاهی می‌افکند ولی یار و یاوری نمی‌بیند و گمان بر این می‌برد که دوستی و دوستدارانی باقی نمانده است. آب حیات که سرچشمه زلالی بود، تیره شده و از شاخ گل بهاری، خون می‌چکد

یاری اندرکس نمی‌بینیم یاران را چه شد

غزل:

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

*********

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

*********

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی

حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

*********

لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

*********

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

*********

صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

*********

زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت

کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

*********

حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش

از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد

*********

منبع: ویکی نبشته

معنی شعر یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد

بیت١- کسی به فکر کمک و دوستی نیست، بر سر یاران چه آمده است؟ زمان دوستی کی به سر آمده است؟ دوستداران به کجا رفتند؟

بیت۲- آب حیات با آن همه روشنی، تیره و مات شد، خضر خجسته قدم کجاست؟ از شاخه گل هنگام خزان، خون می چکد، باد بهاران کجاست؟

بیت٣- هیچ کس نمی گوید حق دوستی بر گردن یار است، حق شناسنان را چه پیش آمده و باران را چه شده است؟

بیت۴- از معدن جوانمردی، سالهاست که هیچ گوهری به دست نیامده است، تابش خورشید و سعی و تلاش باد و باران برای ساختن گوهر، کجا رفته است؟ است؟

بیت۵- این شهر و دیار، سرزمین یاران و دوستان مهربان بود که به یکدیگر عشق می ورزیدند و همدیگر را در سختی ها یاری می کردند.حال در این شهر، دوستی و مهربانی کی به پایان رسید؟ بر سر حاکمان عادل و با محبت آن چه آمده است؟

بیت۶- گوی کامیابی و بزرگی را به میدان زندگی انداخته اند اما هیچ کس به این میدان نمی آید، چه بر سر سواران آمده است؟

بیت۷- هزاران هزار گل شکفت اما هیچ بلبل نغمه خوانی، آوازی نخواند، برای عندلیبان و بلبلان چه اتفاقی افتاده است؟

بیشتر بخوان بیشتر بدان  بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد

بیت۸- ناهید که رامشگر فلک است، نوایی خوش نمی زند مگر عودش در آتش سوخته است؟ هیچ کس رغبت به مستی ندارد، می نوشان را چه شده است؟

بیت۹- ای حافظ!هر کسی اسرار الهی را نمی داند، پس پیش هر کس این اسرار را بازگو مکن و خاموش باش.از چه کسی می پرسی که بر ر گردش روزگار چه آمده است و چرا اوضاع ناخوشایند است؟ هیچ کس از اوضاع و احوال روزگار مطلع نیست.

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد تعبیر فال

در میان اطرافیانت نگاه می‌کنی اما کسی را که لایق دوستی صمیمی با تو باشد نمی‌یابی و گمان می‌کنی راه و رسم جوانمردی و مردانگی از بین رفته است و به خاطر همین احساس تنهایی می‌کنی. با غصه خوردن مشکلی برطرف نمی‌شود. نباید وقت را هدر داد و دست روی دست گذاشت. با توکل به خدا و اراده قوی به دنبال حل مشکلاتت باش. ناامیدی همچون آفتی است که وجودت را فرا می‌گیرد آن را از خود دور کن. هیچ‌کس بجز خداوند از اسرار روزگار و اتفاقات آینده خبر ندارد.

 

مرسی که با نگاه گرمتان موجب دلگرمی ما می شوید.

مولیزی.

در صورت رضایت از مطالب زیر دیدن فرمایید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *