آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

به نام خداوند جان خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد. مولیزی های عزیز سلام.در این پست قصد معرفی این غزل زیبا از حضرت حافظ را دارم.لطفا درادامه با همراه باشید تا هر آنچه مورد نیاز شما عزیزان است را تقدیم تان کنم.

شعر آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

این شعر در دیوان حافظ,غزلیات,غزل شماره 277 واقع شده است.

اسم شعر: فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

شعر:

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

***

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش

***

جای آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

***

بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

***

ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری

بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

***

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

***

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل

جانب عشق عزیز است فرومگذارش

***

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه

به دو جام دگر آشفته شود دستارش

***

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود

نازپرورد وصال است مجو آزارش

***

منبع: ویکی نبشته

 

معنی آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

بیت١- همه فکر بدلیل آن است که گل یار و محبوبش شده است اما گل در این اندیشه است که چگونه در کار بلبل، عشوه و ناز کند.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

بیت۲- دلربائی تنها به این مفهوم نیست که عاشق را بیقرار سازد و به او توجهی نکنند، آنکسی صاحب و بزرگ است که غمخوار خدمتکار خود نیز باشد.

بیت۳- جا دارد که خون در درون لعل موج بزند و او را خون به دل کند از این ضرر و زیانی که سفال، بازارش را می شکند و کساد می کند.(تغابن : غبن داشتن، ضرر کردن، افسوس خوردن – خزف: سفال .)

بیت۴- بلبل به سبب بخشش گل، این سخنان را آموخت وگرنه این همه آهنگ و تصنيف را ساخته و پرداخته در منقار او ننهاده بودند. هپ

بیت۵- ای کسی که از کوچه معشوقه ما گذر میکنی، متوجه باش که دیوار محكم آن، سر تو را خواهد شکست.(یعنی دیوار ان محکم است و از برخورد با آن سرت می­شکند، پس به نزدیک آن مشو و در پی راه یافتن به اسرار کوچه معشوق مباش.
مقصود اینکه مکان معشوق برای همه کس دست یافتنی نیست و باید متوجه خطرات و مشکلات باشند.)

بیت۶– آن یار سفر کرده ای که صد قافله دوستدار و ارادتمند دارد، خدايا، هر جا هست به سلامت نگاهدارش.(صد قافله دل همره اوست یعنی به اندازه جمعیت صد کاروان دوست و ارادتمند دارد. که در دل آنها جا دارد، فکرشان متوجه اوست و برای اینکه سفرش به خیر و خوبی انجام پذیرد، همه این ها به او دعا می کنند . و فکرشان بطور دسته جمعی به دنبال او رفته است.)

بیت۷- ای دل، اگر چه سخن از سلامت و آرامش بسیار خوش و دلپذیر است اما آگاه باش که عشق هم عزیز و محترم است، پس از آن غفلت مکن.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است

بیت۸- صوفی خوشحال و سرمست به این صورت که کلاه خود را کج کرده. اگر یکی دو جام دیگر بخورد، حتمأ دستارش هم آشفته میشود.

بیت۹- دل حافظ که به دیدار پیوسته تو مأنوس شده بود، پرورده ناز وصال تو است، پس در پی آزارش مباش.(خوگر: الفت گرفته، عادت گرفته، مأنوس.)

 

پروفایل آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

 

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

آهنگ آن سفر کرده ک صد قافله دل همره اوست

در ادامه این شعر زیبا را می شنوید:

 

 

امیدوارم از مطالب ارائه شده راضی بوده باشید.

باتشکرمولیزی.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *