هزار جهد بکردم که یار من باشی

هزار جهد بکردم که یار من باشی

هزار جهد بکردم که یار من باشی

سلام به کاربران مولیزی، با شعر هزار جهد بکردم که یار من باشی از غزلیات زیبای حافظ شیرازی با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل غزل، معنی ابیات، تفسیر و تعبیر غزل در فال، فایل صوتی غزل و همچنین دانلود آهنگ استاد محمدرضا شجریان ساز و آواز ماهور سعدی برای شما همراهان گرامی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما دوستان واقع شود.

دیوان حافظ

حافظ شیرازی” شاعر ایرانی بزرگ و از سخنوران نامی جهان است. اکثر اشعار “حافظ” در قالب غزل می باشند و به “غزلیات حافظ” معروف است. شعر زیر یکی از غزلیات حافظ می باشد، با مولیزی همراه باشید

هزار جهد بکردم که یار من باشی – غزل شماره ۴۵۷ دیوان حافظ

هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بی‌قرار من باشی

چراغ دیده شب زنده دار من گردی
انیس خاطر امیدوار من باشی

چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی

از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه او
اگر کنم گله‌ای غمگسار من باشی

در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی

شبی به کلبه احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوکوار من باشی

شود غزاله خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی

سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی

من این مراد ببینم به خود که نیم شبی
به جای اشک روان در کنار من باشی

من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی

معنی هزار جهد بکردم که يار من باشی

١- تلاش بسیار کردم تا یار و یاور من و برآورنده کام دل عاشق و بی آرام من باشی

بیشتر بخوان بیشتر بدان  شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

۲- برای من شب زنده دار، چراغ چشمانم و همدم دل امیدوار من باشی.

۳- آنگاه که پادشاهان زیبارو به چاکران خود می نازند، تو در این میان، سرور و بزرگوار من باش

۴- اگر از آن لب عقیق که از کرشمه اش، دلم پرخون است در نزد تو شکایتی کنم، باید که رازدار من باشی

5- همچنانکه زیبارویان در چمن صحبت، دست عاشقان را می گیرند اگر تو نیز می توانی، معشوق من باش.

6- (باید) شبی به خانه اندوه عاشقان بیایی و لحظه ای همدم دل مصیبت زده من باشی

۷- آهوبره خورشید، شکار ناچیزی برای من خواهد بود اگر که غزالی چون تو، یک لحظه شکار من باشد.

8- سه بوسه ای که از دو لبت برای من مقرر کرده ای، اگر نپردازی، همیشه وامدار و مديون من خواهی بود.

9. آیا من به این آرزو خواهم رسید که نیمه شبی، بجای اشک روان من، تو در کنارم باشی؟

۱۰- اگر چه من حافظ قرآن در این شهر هستم، اما یک جوهر ارزش ندارم مگر اینکه تو با بزرگواری خود، یار و یاور من باشی.

تفسیر غزل هزار جهد بکردم که يار من باشی

فکری در سر دار زنی در دل نه تمام زندگی تو را تحت الشعاع قرار داده است. تمام فکر و ذکر روز و شب تو رسیدن به این نیت است. بهتر است کمی حوصله به خرج دهی. درست است که تو با او به شهرت و موقعیت عالی می رسی، اما باید تحمل داشت باشی. بدان که مرادت حاصل خواهد شد.

تعبیر هزار جهد بکردم که یار من باشی فال حافظ

شاید نتیجه مطلوب را نگرفته اید اما غم به دل راه ندهید زیرا تمام تلاش خود را برای رسیدن به هدف خود انجام داده اید و این مهم ترین قسمت مسئله است!

بیشتر بخوان بیشتر بدان  پیمان بیات مگر چه کردم

زندگی برای تان سخت شده و همه چیز را تمام شده فرض می کنید، یار به عهد خود بی وفایی کرده اما شما سر عهد و قول خود بوده اید. امید خود را حفظ کنید که راز موفقیت در همین است.

غزل شماره ۴۵۷ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

هزار جهد بکردم که یار من باشی شجریان

دانلود آهنگ محمدرضا شجریان ساز و آواز ماهور سعدی

محمدرضا شجریان

پخش آنلاین

دانلود با کیفیت 128

متن آهنگ ساز و آواز ماهور سعدی

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم، که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم، که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد

دگر نصیحت مردم، حکایت است به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

***

مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر ز پای درآیم به در برند به دوشم

بیا به صلح من امروز و در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده است از انتظار تو دوشم

بیشتر بخوان بیشتر بدان  آهنگ پیوند به نام موی بافته

مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

مرا بگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند، می ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

دیوان حافظ

دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر می‌گیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشته‌است، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.

محتوا

دیوان حافظ کتابی است مشتمل بر همه اشعار باقی‌مانده از حافظ. بیشترِ این شعرها به زبان فارسی است، اما اشعار ملمع (به زبان فارسی و عربی) و یک غزل تمام عربی هم در آن به چشم می‌خورد. مهمترین بخش این دیوان، غزلیات است. شعرهایی در دیگر قالب‌های شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی هم در این دیوان هست. هیچ نشانه‌ای مبنی بر نابودی بخش عمده‌ای از اشعار حافظ در دست نیست و علاوه بر این، حافظ در زمان حیاتش شهرت زیادی داشته‌است. بنابراین زیاد نبودنِ تعداد شعرهای موجود در دیوان نشان می‌دهد که او شاعر پرکاری نبوده‌است.

غزلیات

شمار همهٔ غزل‌هایی که به‌طور کلی مورد پذیرش واقع شده‌اند، کمتر از ۵۰۰ غزل هستند: ۴۹۵ غزل در ویرایش قزوینی و غنی، ۴۸۶ غزل در ویرایش دوم خانلری و ۴۸۴ غزل در ویرایش سایه.

رباعیات

اصالت رباعیات حافظ مورد تردید جدی است و ازاین‌رو همهٔ رباعیات از ویرایش سایه زدوده شده‌است. پرویز ناتل خانلری رباعیات حافظ می‌نویسد: «هیچ‌یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزل‌سرا نمی‌افزاید.»

منبع: ویکیپدیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *