بیدل دهلوی
درود به بازدیدکنندگان سایت مولیزی.امروز میخواهیم یکی از شعرای اهل هندوستان به نام بیدل دهلوی را به شما معرفی کنیم.ممنونم که با نگاه گرمتان همراه ما هستید.
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل» فرزند «میرزا عبدالخالق» در
سال ۱۰۵۴هـ. ق در پتنه در ایالت بهار هندوستان به دنیا آمد و
در آنجا رشد کرد و تربیت یافت. سال تولد او از «انتخاب» و
«فیض قدس»در میآید.
او شاعر پارسیگوی است که از ترکان جغتایی برلاس یا
ارلاس بدخشان افغانستان بود؛ وی بیشتر عمر خود را در شاه
جهانآباد دهلی زندگی کرد و آثار منظوم و منثور خود را ایجاد کرد.
او در سال ۱۰۷۹ ه.ق بخدمت محمداعظم بن اورنگ زیب پیوست.
سپس، به سیاحت پرداخت، و سرانجام، در «سال ۱۰۹۶ ه. ق» در
دهلی سکنی گزید، و نزد آصف جاه اول، (نظام حیدرآباد) دکن
منزلت بلند داشت.
بیدل در روز پنجشنبه چهارم صفر سال «۱۱۳۳ ه. ق» در دهلی
زندگی را بدرود گفت و در صحن خانهاش، در جایی که خودش
وصیت کرده بود، دفن گردید.
در آثار بیدل، افکار عرفانی با مضامین پیچیده، استعارات،
و کنایات بههم آمیخته، و خیالپردازی و ابداع مضامین تازه
با دقت و موشکافی زیادی همراه گردیدهاست. در نظم و نثر
سبکی خاص دارد، و از بهترین نمونههای سبک هندی
به شمار میآید.
شفیعی کدکنی در کتاب شاعر آیینهها در مورد بیدل میگوید:
«بیدل را باید نماینده تمام عیار اسلوب هندی بهشمار آوریم.»
دهلوی غزلیات
عشق اگر در جلوه آرد پرتو مقدور را
از گداز دل دهد روغن چراغ طور را
عشق چونگرم طلب سازد سر پرشور را
شعله افسرده پندارد چراغ طور را
بیدل دهلوی رباعیات
نگاه وحشی لیلی چه افسون کرد صحرا را
که نقش پای آهو چشم مجنون کرد صحرا را
دل از داغ محبت گر به این دیوانگی بالد
همان یک لاله خواهد طشت پرخون کرد صحرا را
******