خفته خبر ندارد
سلام و درود بر شما دوستان داران شعر وادب فارسی.با مولیزی همراه باشید تا در ادامه این غزل زیبا را از حضرت سعدی برایتان نشر دهم.
سپاس که سایت ما را برگزیدید.
شعرخفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
شاعر:سعدی
کتاب: دیوان اشعار,غزلیات,غزل 455
شعر:
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان
***
بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم
کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان
***
دلداده را ملامت گفتن چه سود دارد
میباید این نصیحت کردن به دلستانان
***
دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو
تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان
***
من ترک مهر اینان در خود نمیشناسم
بگذار تا بیاید بر من جفای آنان
***
روشن روان عاشق از تیره شب ننالد
داند که روز گردد روزی شب شبانان
***
باور مکن که من دست از دامنت بدارم
شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان
***
چشم از تو برنگیرم ور میکشد رقیبم
مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان
***
من اختیار خود را تسلیم عشق کردم
همچون زمام اشتر بر دست ساربانان
***
شکرفروش مصری حال مگس چه داند؟
این دست شوق بر سر وان آستین فشانان
***
شاید که آستینت بر سر زنند سعدی
تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان
***
دانلود آهنگ خفته خبر ندارد
پخش آنلاین
غزلیات سعدی
غزلیات سعدی مجموعهٔ شعرهاییست که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آنها بهوسیلهٔ استادان زبان و ادب فارسی منتشر شدهاست. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد. سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیدهاست.علی دشتی وجه تمایز سعدی از دیگر غزلسرایان را در طنین و ترنمی میداند که در اشعار و بهخصوص غزلیات وی وجود دارد. به تعبیر وی، «موزونی و خوش آهنگی» کلام در غزلیات سعدی به سادگی قابل توصیف نیست و آن را به یک منحنی یا دایره تشبیه میکند که در آن پیوستگی واژگان با هیچ زاویهای شکست برنمیدارد.
منبع: ویکی پدیا
سپاس از این که تا آخر پست با مولیزی همراه بودید.