همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
درود بر شما.خیلی خوش آمدید به سایت خودتون,مولیزی.در این پست قصد دارم که یک غزل زیبای دیگر از حضرت حافظ را برای شما عزیزان به اشتراک بگذارم.
ممنون که تا آخر پست با ما همراه خواهید بود.
شعر همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
این غزل پاسخی است به پیامی یا دعوتی که حافظ از تورانشاه، پسر قطب الدین تهمتن، فرمانروای جزیره ی هرمز دریافت کرده است.او با شاه شجاع و حافظ روابط خوبی داشت.
نام شعر: من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
دیوان اشعار حافظ
غزل شماره 328
شعر:
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
*********
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
*********
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
*********
ای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم
*********
خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم
*********
حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم
*********
پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو
معنی شعر همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
بیت۱- من کیستم که بر آن خاطر معطّر و خوشبوی تو بگذرم؟!ای معشوق!ای کسی که خاک آستان تو مانند تاج سر من است!ای کسی که در حقّ این عاشق بینوای خود، لطف و عنایت داری.
بیت۲- ای دلدار من، چه کسی به تو بنده نوازی آموخت، نامش را به من بگو زیرا من هرگز این گمان را درباره مدعیان نخواهم کرد.
بیت٣- ای پرنده بهشتی – جبرئیل – همتی همراه من کن زیرا که راه مقصود دراز است و من نوسفر و بی تجربه ام.
بیت۴- ای نسیم سحرگاهی، اظهار بندگی مرا به یار برسان و اینکه هنگام دعای سحری مرا فراموش نکند.
بیت۵- خوشا روزی که از این منزل، بیرون بروم و رفیقان خبر مرا در سر کوی تو از یکدیگر بپرسند.
بیت۶- ای حافظ!اگر برای رسیدن به گوهر وصال از اشک دیدگان خود دریا بسازم و در آن غوطه بخورم، شایسته است.برای رسیدن به معشوق، خیلی مشتاق و آرزومندم.
بیت۷- پایه و اساس شعر من بسیار متعالی است پس به پادشاه دریا بگو که دهانم را پر از گوهر و مروارید سازد.(مقصود از پادشه بحر پادشاه هرمز، سلطان البحر، و در اینجا همان تورانشاه است.)
معنی بیت همتم بدرقه راه کن ای طایرقدس
بیت٣:
ای کسی که توجه روحانی و باطنی تو سختی راه را آسان می کند!همت و دعای خود را راهنما و نگهبان من کن؛ زیرا راه رسیدن به مقصود، طولانی است و من خام و بی تجربه هستم.(ای پرنده بهشتی – جبرئیل – همتی همراه من کن زیرا که راه مقصود دراز است و من نوسفر و بی تجربه ام.)
سپاس که تا این لحظه با ماهمراه بودید.
مولیزی.
در صورت تمایل از مطالب زیر بازدید فرمایید.
- جمالت آفتاب هر نظر باد
- دل از من برد و روی از من نهان کرد
- من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
- خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
- دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند