خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را

خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را

خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را

سلام به مولیزی های عزیز، با يكي دیگر از غزليات زیبای سعدي شیرازی به نام خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را در خدمت شما عزیزان هستیم. در ادامه متن کامل غزل به همراه معنی برای شما همراهان همیشگی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان واقع شود. .

خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را

خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را شام نیست

خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست

مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست انجام نیست

کام هر جوینده‌ای را آخریست
عارفان را منتهای کام نیست

از هزاران در یکی گیرد سماع
زانکه هر کس محرم پیغام نیست

آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص، بار عام نیست

تا نسوزد برنیاید بوی عود
پخته داند کاین سخن با خام نیست

هر کسی را نام معشوقی که هست
می‌برد، معشوق ما را نام نیست

سرو را با جمله زیبایی که هست
پیش اندام تو هیچ اندام نیست

مستی از من پرس و شور عاشقی
و آن کجا داند که درد آشام نیست

باد صبح و خاک شیراز آتشیست
هر که را در وی گرفت آرام نیست

خواب بی‌هنگامت از ره می‌برد
ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست

سعدیا چون بت شکستی خود مباش
خود پرستی کمتر از اصنام نیست

معنی خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را شام نیست

1- هیچ دوره‌ای بهتر از دوران عشق نیست. صبح عاشقان هیچگاه شب نمی‌شود.

2- مطربان رفتند و صوفی هنوز در سماع و پایکوبی است. برای عشق می‌توان آغازی در نظر گرفت ولی برای آن پایانی متصور نیست.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

3- عیش هر جوینده‌ای، منتهایی دارد ولی عیش عارفان تمامی ندارد.

4- از میان هزاران نفر، سماع تنها در یکی اثر می‌گذارد. به این دلیل که هر کسی نمی‌تواند محرم اسرار باشد.

5- تنها آشنایان می‌توانند به این معنی راه پیدا کنند. خانه خواص، محل حضور عوام نیست.

6- تا زمانی که عود نسوزد، بویی از آن بلند نمی‌شود. انسان پخته و کارآزموده این مطلب را درک می‌کند. که این سخن برای افراد خام نیست.

7- هر کسی نام معشوق خود را صدا می‌زند. اما معشوق ما نام ندارد.

8- اندام سرو با همه زیباییش، در مقابل اندام تو، هیچ است

9- چگونگی مستی و شور عاشقی را از من سوال کن. کسی که در شراب‌خواری ولع ندارد، حال مستی و شور عاشقی را درک نکرده است.

10- نسیم صبحگاهی و خاک شیراز همانند آتشی هستند که در جان هر کس که افتاد، دیگر آرام و قرار نخواهد گرفت.

11- آن چیزی که تو را از راه رفتن بازمی‌دارد، خواب بی‌موقع است وگرنه بانگ (اذان) صبح (که تو را از خواب بیدار می‌کند) بی‌موقع نیست.

12- ای سعدی! از هنگامی که بت پرستی را کنار گذاشتی، «خود»ت را از میان بردار. چرا که خودپرستی چیزی کمتر از بت‌پرستی نیست.

 

سعدی

ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند.

او در نظامیهٔ بغداد که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد – تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آن‌جا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  خوش است خلوت اگر یار یار من

بیشتر عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و هم‌زمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومت‌های وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس، به واسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد، ششمین و معروف‌ترین اتابکان سَلغُری شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند.

همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوج‌گیری تصوف در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدی‌پژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزه‌های مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. در مقابل، نشانه‌هایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده می‌شود.

سعدی بیش از آن که تابع اخلاق به‌صورت مطلق و فلسفی آن باشد، مصلحت‌اندیش است و ازین‌رو اصولاً نمی‌تواند طرفدار ثابت و بی‌چون‌وچرای قاعده‌ای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کرده‌است. برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را غیراخلاقی، بی‌ارزش، متناقض و ناهماهنگ قلمداد کرده‌اند.

منبع: ویکیپدیا

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *