شعر مادر شاملو

شعر مادر شاملو

شعر مادر شاملو

سلام به بینندگان گرامی سایت مولیزی،مادرمهربان ترین انسان روی زمین است.دراین پست میخواهیم شعر مادر شاملو را با شما دوستان به اشتراک بگذاریم .با ما همراه باشید.

مادر

واژه ای از جنس عشق. فلسفه ای برای توجیه خوبی،

برای توجیه دوست داشتن.

واقعیتی شیرین. برای من .برای تو

برای پیدایی آرامش در جنگ روزمرگی

وکشیدن نفسی عمیق در تنگناهای زندگی

وکاشتن یک لبخند در اوج ناراحتی

آری این تنها واژه ایست که خودیک قالب شعریست

وتمام قالب ها از کلاسیک اوستایی تا سپید شاملو را دربرمیگیرد.

وبرای اثباتش کافیست موضوع شود

آنوقت خواهی دید که دلت برای خواندنش چه صادقانه وچه

عاشقانه بی تابی میکند

این تازه تنها یک واژه ست .

*****************************

کیستی که من این گونه
به اعتماد
نام خود را با تو می گویم
کلید خانه ام را در دستت می گذارم
نان شادی هایم را با تو قسمت می کنم

کیستی که من، اینگونه به جد
در دیار رؤیاهای خویش
با تو درنگ می‌کنم؟

کیستی که من جز او
نمی بینم و نمی یابم

دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور، زیبا و روان

دنیای با تو بودن در اوج همیشه هایم
جان می گیرد
و هر لحظه تعبیری می گردد از
فردایی بی پایان
در تبلور طلوع ماهتاب
باعبور ازتاریکی های سپری شده…

کیستی ای مهربان ترین؟

******************************

احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف.

بامداد و الف.صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر،

بیشتر بخوان بیشتر بدان  آهنگ بیا تا گل برافشانیم ازشجریان

مترجم، فرهنگ‌نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود.

شاملو تحصیلات مدرسه‌ای نامرتبی داشت؛زیرا پدرش افسر ارتش

بود و پیوسته از شهری به شهری گسیل می‌شد، و ازهمین روی

خانواده‌اش هرگز نتوانست مدتی طولانی جایی ماندگار شوند.

زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ به‌سبب فعالیت‌های سیاسی پایانِ

همان تحصیلات نامرتب بود.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *