گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

سلام و درود به مولیزی های عزیز، با شعر گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد از غزلیات زیبای حافظ شیرازی با شما دوستان همراه هستیم. در ادامه متن کامل غزل، معنی ابیات، تفسیر و تعبیر غزل در فال، فایل صوتی غزل و همچنین دانلود آهنگ احمد شاملو به نام گداخت جان که و دانلود آهنگ محمدرضا شجریان به نام کار دل برای شما همراهان همیشگی آورده شده است. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما همراهان گرامی مولیزی واقع شود.

حافظ

حافظ شیرازی” شاعر ایرانی بزرگ و از سخنوران نامی جهان است. اکثر اشعار “حافظ” در قالب غزل می باشند و به “غزلیات حافظ” معروف است. شعر زیر یکی از غزلیات حافظ می باشد، با مولیزی همراه باشید….

 گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد – غزل شماره ۱۶۸ دیوان حافظ

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد
بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم
شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد

پیام داد که خواهم نشست با رندان
بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد

رواست در بر اگر می‌تپد کبوتر دل
که دید در ره خود تاب و پیچ دام و نشد

بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل
چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد

به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

فغان که در طلب گنج نامه مقصود
شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد

بیشتر بخوان بیشتر بدان  کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور
بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد

هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر
در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد معنی

١- جانم سوخت تا آرزوی دلم – وصال جانان – برآورده شود اما در این آتش سوختیم و آرزوی ناپخته ما به نتیجه نرسید.

۲- با فریب و نیرنگ گفت که بالاخره شبی سرور محفل تو خواهم شد، من هم با اشتیاق تمام خود، کمترین بنده او شدم اما او میر مجلس من نشد.

٣- پیغام فرستاد که با قلندران خواهم نشست، نام من به قلندری و میخوارگی شهره شد اما او همنشین قلندران نشد.

۴- اگر کبوتر دل در سینه بی تابی می کند سزاوار است زیرا که پیچ و تاب دام عشق را در راه خود دید اما گرفتار نشد.

۵- به این آرزو که آن لب خونین رنگ را به مستی ببوسم خون دل بسیاری چون جام خوردم و به آرزویم نرسیدم.

۶- بدون راهنمایی پیر و مرشدی به راه عشق قدم مگذار زیرا که من به تنهایی صد بار تلاش کردم و به نتیجه ای نرسیدم.

۷- افسوس که در آرزوی رسیدن به گنجنامه مراد، از اندوه بسیار، رسوای جهانی شدم و به مرادم نرسیدم.

۸- افسوس و فریاد که در جستجوی گوهر جمعیت خاطر، به بهانه گدایی به نزدیک مدعیان کرامت شدم اما آن را نیافتم.

۹- حافظ هزاران چاره و اندیشه از سر عقل کرد تا بتواند معشوق را رام خود کند اما به هوس و آرزوی خود نرسید.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت

تفسیر گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

از جان و دل مایه گذاشتی و سعی بسیار کردی که به آرزوی خود برسی ولی بی فایده بود و از تلاشت نتیجه ای نگرفتی. بیش از این پافشاری در این راه به صلاح تو نمی باشد. بهتر آن است که در دیگری را بزنی و فرصتها را از دست ندهی که پشیمانی به بار خواهد آورد.

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد تعبیر در فال

اگرچه به نتیجه مورد نظر خود نرسیده اید اما در این راه تلاش خود را کرده اید و نباید غمگین و ناامید باشید. از گذشته و شکست های آن درس عبرت گرفته و اشکال کار خود را بفهمید تا بتوانید اشتباهات را جبران کرده و به مراد دل خود برسید.

گاهی اوقات رسیدن به بعضی نیت ها به صلاح نیست و در تقدیر انسان نوشته نشده، در این لحظات باید دست از لجاجت برداشته و با فکر و سرعت عمل مقدمات آن چیزی که به صلاح است را فراهم کنید. سعی کنید نقاط ضعف خود را کشف کرده و در برطرف کردن آن ها بکوشید.

غزل شماره ۱۶۸ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد شاملو

دانلود آهنگ احمد شاملو گداخت جان که

پخش آنلاین

دانلود با کیفیت 128

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد شجریان

دانلود آهنگ محمدرضا شجریان بنام کار دل

دانلود با کیفیت 128

دانلود با کیفیت 320

دیوان حافظ

دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر می‌گیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشته‌است، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.

بیشتر بخوان بیشتر بدان  بمیرم تا تو چشم تر نبینی

محتوا

دیوان حافظ کتابی است مشتمل بر همه اشعار باقی‌مانده از حافظ. بیشترِ این شعرها به زبان فارسی است، اما اشعار ملمع (به زبان فارسی و عربی) و یک غزل تمام عربی هم در آن به چشم می‌خورد. مهمترین بخش این دیوان، غزلیات است. شعرهایی در دیگر قالب‌های شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی هم در این دیوان هست. هیچ نشانه‌ای مبنی بر نابودی بخش عمده‌ای از اشعار حافظ در دست نیست و علاوه بر این، حافظ در زمان حیاتش شهرت زیادی داشته‌است. بنابراین زیاد نبودنِ تعداد شعرهای موجود در دیوان نشان می‌دهد که او شاعر پرکاری نبوده‌است.

غزلیات

شمار همهٔ غزل‌هایی که به‌طور کلی مورد پذیرش واقع شده‌اند، کمتر از ۵۰۰ غزل هستند: ۴۹۵ غزل در ویرایش قزوینی و غنی، ۴۸۶ غزل در ویرایش دوم خانلری و ۴۸۴ غزل در ویرایش سایه.

رباعیات

اصالت رباعیات حافظ مورد تردید جدی است و ازاین‌رو همهٔ رباعیات از ویرایش سایه زدوده شده‌است. پرویز ناتل خانلری رباعیات حافظ می‌نویسد: «هیچ‌یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزل‌سرا نمی‌افزاید.»

منبع: ویکیپدیا

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *